نقش علما در سیاست: از مشروطه تا انقراض قاجار
سال نشر : 1394
تعداد صفحات : 465
معرفی کتاب
کتاب حاضر تحقیقی است درباره تفکرات و اقدامات سیاسی علما در عصر قاجار و تاثیر آنها در تحولات و حوادث سیاسی کشور که طی آن، مولف روند شکل گیری و اقدامات روحانیون را در مسائل حکومتی از شیخ کلینی تا شهید مدرس بررسی و تبیین می کند .برای این منظور، وی موارد گوناگونی از دخالت و توجه فعالانه علما در حل مسائل و مشکلات مردم را ذکر نموده، نقش بارز علمای شاخص را در مبارزه با کجروی ها و فساد احکام شرح داده است. مواضع علما در قبال تجاوزات کشورهای بیگانه به خاک ایران و اقدامات آنان در دوران پر تلاطم مشروطیت، مبارزات نظری و عملی علما با استبداد و نحوه برخورد آنها با نظام نوین سیاسی کشور، برخی اختلاف نظرها و تک روی های تنی چند از علما و سرانجام نقش آنها در اواخر حکومت قاجار و در مقطع به قدرت رسیدن حکومت پهلوی و رویارویی با رضاخان از مباحث اصلی کتاب است که در دو بخش با این عناوین تدوین شده است:بخش اول" :درآمدی بر نظریات و اقدامات سیاسی علما "شامل دو فصل : 1ـ از کلینی تا میرزای شیرازی، 2ـ علما و استقرار مشروطیت .
بخش دوم : "نقش علما در سیاست از مشروطه تا انقراض قاجار "شامل چهار فصل1 :ـ ظهور و سقوط مجلس اول، 2ـ نظام نوین و آغاز ناکامی ها، 3ـ دهه پر تلاطم ( 1340ـ 1330ق)، 4ـ علما و تحولات نوین سیاسی در ایران از کودتای سوم اسفند 1299ش تا تشکیل مجلس موسسان .صفحات پایانی به نتیجه گیری، فهرست منابع و فهرست اعلام اختصاص دارد .
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1394
-
چاپ جاری2
-
شمارگان500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعوزیری
-
تعداد صفحات465
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن693
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 19 بهمن 1392
-
شناسه15591
-
دسته بندی :
ماجرای بازیکن تیم ملی که به جای پرسپولیس به جبهه رفت
خاطرات و سرگذشت شهید رضایی مجد کاپیتان تیم ملی جوانان ایران توسط سیدمیثم موسویان نوشته شده و انتشارات روایت فتح آن را منتشر خواهد کرد.
«امدادگران» تازه ترین مجموعه «روایت فتح» منتشر می شود
مدیر روابط عمومی انتشارات «روایت فتح» گفت: انتشارات روایت فتح برای جدیدترین مجموعه خود عنوان «امدادگران» را برگزیده و در آن خاطرات امدادگران دفاع مقدس را منتشر خواهد کرد.
«چمران به روایت همسر شهید»، حکایت همراهی غاده و مصطفی
توی کاخ نخست وزیری رفت کوچک ترین جای ممکن را برای زندگی پیدا کرد. این ساختمان یک زیرزمین داشت که قابل استفاده نبود. دکتر و خانمش همه جایش را تمیز کردند رفتند همان جا. من وقتی وارد آن جا شدم دیدم هیچی ندارد.