میزبانی از بهشت
روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدا، مشهد مقدس 1376/1/7
سال نشر : 1393
تعداد صفحات : 148
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 16604
10003022
معرفی کتاب
این کتاب ماجرای بازدید رهبر معظم انقلاب در سال 1376 از خانواده چند شهید در مشهد را بازگو می کند.
در مقدمه این اثر آمده است:
محدوده خیابانِ ابوذر مشهد، در محله احمدآباد، در شبِ جمعه ۷/۱/۱۳۷۶، میزبان مهمان عزیزی است که بی سروصدا به خانه خانواده های شهدا سر می زند. ایام دید و بازدیدِ عید است و آن شب، رهبر انقلاب به خانه پنج خانواده از حق داران انقلاب می روند که فرزندانشان را بر سر این حمایت اهدا کرده اند. آن گوهر نابی که به دست صـهبا رسید، برخی از اطلاعات مربوط به این پنج دیدار است. همین اطلاعات اولیه، مدهوش کننده بودند. هر دیداری به فراخور شرایط خانواده و شهدایشان، نمک خاص و نکته های زیبای خودش را داشت. وقت کم بود و می بایست در کم ترین وقت ممکن، این کار به خروجی می رسید. این اطلاعات را همراه خود برداشتیم و مشرّف شدیم به مشهدالرضا تا بعد از زیارت و استمداد از حضرت رئوف علیه السلام، این خانواده ها را ببینیم و با آنها صحبت کنیم؛ از شهدایشان و از آن شب، یعنی ۷/۱/۱۳۷۶٫ مهمان خانواده های شهید حمیدرضا سمرقندی، شهیدان مجتبی و محسن عاشوری، شهیدان مسعود و مهدی میرزایی، شهید غلام حیدر رستمی و شهیدان محمد محسن و حمید سماعی یکتا شدیم. در این خانه ها لحظات نابی بر ما گذشت که تا آخر عمر فراموش نخواهیم کرد.
خانواده هایی ساده و صمیمی که هنوز داغ شهیدشان را بر دوش دارند، اما هر روز محکم تر پای آرمان های شهدا ایستاده اند. متأسفانه، بعد از هفده سال، سه نفر از مادران و پدران شهدا که آن شب میزبان آقا بودند، از دنیا رفته اند، اما آنها که هستند، هنوز شیرینی آن دیدار زیر زبانشان است و بعضاً بعد از این همه سال، با یادآوری آن صحنه ها می گریند. خانواده هایی که سفت و سخت پای رهبری ایستاده اند و داستان شهدا و دیدار آن شب را برای فرزندان و نوه هایشان گفته اند تا آنها هم برای ادامه این راه آماده شوند.
با توشه ای غنی و سنگین از مشهد بازگشتیم تا این پنج دیدار را روایت کنیم. بار ارزشمند و سنگینی بود بر دوش بدنی ضعیف؛ قلم امثال ما کجا و سرودن در رثای شهدا و عرض ارادت ولایت در منازل آنان کجا… از طرفی شرمنده ایم و از طرف دیگر خوشحال که ما نیز کلاف به دست در صف خریداران یوسف هستیم؛ باشد که قبول افتد.
حاصل کار، این کتاب است با پنج روایت که هر کدام از یک زاویه دید و از جایی وارد داستان شهدای خانواده و دیدار حضرت آقا با آنها می شود. سعی شده در مورد دیدار، تمام آنچه در آن حدود پانزده دقیقه گذشته، کاملاً بازگو شود.
این شهدا آنقدر بزرگوار بوده اند که می شود کتاب های مستقلی در مورد زندگی و شهادت هر کدام از آنها نوشت. اما هدف این نوشته، روایت دیدار حضرت آقاست با خانواده های آنها، و لذا فقط در حد لازم، از شهدا گفته شده است که به درک فضای خانواده و دیدار کمک کند.
در هر پنج روایت، متن صحبت های حضرت آقا در منزل شهدا، عیناً نقل شده و با رنگ متفاوت قلم، از باقی متن متمایز شده است.
محدوده خیابانِ ابوذر مشهد، در محله احمدآباد، در شبِ جمعه ۷/۱/۱۳۷۶، میزبان مهمان عزیزی است که بی سروصدا به خانه خانواده های شهدا سر می زند. ایام دید و بازدیدِ عید است و آن شب، رهبر انقلاب به خانه پنج خانواده از حق داران انقلاب می روند که فرزندانشان را بر سر این حمایت اهدا کرده اند. آن گوهر نابی که به دست صـهبا رسید، برخی از اطلاعات مربوط به این پنج دیدار است. همین اطلاعات اولیه، مدهوش کننده بودند. هر دیداری به فراخور شرایط خانواده و شهدایشان، نمک خاص و نکته های زیبای خودش را داشت. وقت کم بود و می بایست در کم ترین وقت ممکن، این کار به خروجی می رسید. این اطلاعات را همراه خود برداشتیم و مشرّف شدیم به مشهدالرضا تا بعد از زیارت و استمداد از حضرت رئوف علیه السلام، این خانواده ها را ببینیم و با آنها صحبت کنیم؛ از شهدایشان و از آن شب، یعنی ۷/۱/۱۳۷۶٫ مهمان خانواده های شهید حمیدرضا سمرقندی، شهیدان مجتبی و محسن عاشوری، شهیدان مسعود و مهدی میرزایی، شهید غلام حیدر رستمی و شهیدان محمد محسن و حمید سماعی یکتا شدیم. در این خانه ها لحظات نابی بر ما گذشت که تا آخر عمر فراموش نخواهیم کرد.
خانواده هایی ساده و صمیمی که هنوز داغ شهیدشان را بر دوش دارند، اما هر روز محکم تر پای آرمان های شهدا ایستاده اند. متأسفانه، بعد از هفده سال، سه نفر از مادران و پدران شهدا که آن شب میزبان آقا بودند، از دنیا رفته اند، اما آنها که هستند، هنوز شیرینی آن دیدار زیر زبانشان است و بعضاً بعد از این همه سال، با یادآوری آن صحنه ها می گریند. خانواده هایی که سفت و سخت پای رهبری ایستاده اند و داستان شهدا و دیدار آن شب را برای فرزندان و نوه هایشان گفته اند تا آنها هم برای ادامه این راه آماده شوند.
با توشه ای غنی و سنگین از مشهد بازگشتیم تا این پنج دیدار را روایت کنیم. بار ارزشمند و سنگینی بود بر دوش بدنی ضعیف؛ قلم امثال ما کجا و سرودن در رثای شهدا و عرض ارادت ولایت در منازل آنان کجا… از طرفی شرمنده ایم و از طرف دیگر خوشحال که ما نیز کلاف به دست در صف خریداران یوسف هستیم؛ باشد که قبول افتد.
حاصل کار، این کتاب است با پنج روایت که هر کدام از یک زاویه دید و از جایی وارد داستان شهدای خانواده و دیدار حضرت آقا با آنها می شود. سعی شده در مورد دیدار، تمام آنچه در آن حدود پانزده دقیقه گذشته، کاملاً بازگو شود.
این شهدا آنقدر بزرگوار بوده اند که می شود کتاب های مستقلی در مورد زندگی و شهادت هر کدام از آنها نوشت. اما هدف این نوشته، روایت دیدار حضرت آقاست با خانواده های آنها، و لذا فقط در حد لازم، از شهدا گفته شده است که به درک فضای خانواده و دیدار کمک کند.
در هر پنج روایت، متن صحبت های حضرت آقا در منزل شهدا، عیناً نقل شده و با رنگ متفاوت قلم، از باقی متن متمایز شده است.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1393
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1393
-
شمارگان5000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات148
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن178
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 11 خرداد 1393
-
شناسه16604
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط