نزدیک ته خیار
مجموعه طنز
سال نشر : 1393
تعداد صفحات : 208
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 16913
10003022
معرفی کتاب
«نزدیک ته خیار»، در واقع گزیده «املت دسته دار» است که در کنار چند اثر چاپ نشده شیرازه بندی شده است. این کتاب که در دو قالب شعر و نثر عرضه شده است، به موضوعات مختلفی پرداخته و بسیار زیبا و هوشمندانه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روزمره را مطرح و نقد کرده است؛ مسائلی مثل انتخابات، مسائل خانوادگی، ازدواج، کسب و کار، عاشقانه، تاریخی و... ناصر فیض حتی از پرداختن به مسأله بنزین و توسعه شهر قم نیز فروگزار نکرده است!این کتاب با یک مقدمه ناشناس شروع می شود و در ادامه، گفت وگویی با سراینده کتاب از کتاب طنز 2 انتخاب و منتشر شده است. فیض در این گفت وگو می گوید که تا 25 سال پیش اصلاً شعری نگفته و دغدغه سرودن نداشته، اما با مطالعه فراوان، نظم های او رنگ و بوی شعر به خود گرفته است.
او عنوان «نزدیک ته خیار» را انتخاب کرده است که به تعبیر خودش، نه تلخ است، نه شیرین است و تلخ و شیرین است، چون نزدیکی ته خیار! معتقد است که هدف غایی طنز، اصلاح کژی ها و ناهنجاری های فردی و اجتماعی است که با تاختن و به سخره گرفتن و نیز درشت نمایی آنها امکان پذیر است.
این کتاب در دو بخش اشعار و نثر ارائه می شود و هدف اصلی فیض در ارائه این کتاب، ایجاد لبخند و نشاط در مخاطب است. به تعبیری او می خواهد با پس زدن خودکار دغدغه ها و درگیری های ذهنی کدورت زا و غم آفرین، نوعی آرامش در کنار شور و شعف به دست آمده از موضوع طنز ایجاد کند.
در یکی از اشعار منتشر شده در این کتاب می خوانیم:
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود/مثل همیشه صورت من بازتر شود
دیگر بس است این همه اشکی که ریختم/ یارب نذار! صورت من خیس تر شود
گفتی که سنگ لعل شود در مقام صبر!/این غیر ممکن است که سنگی گهر شود
از هر کرانه تیر دعا کرده ام رها/شاید به هم بچسبد و مثل سپر شود
کردم روانه هر چه پسر داشتم به شهر/باشد کز آن میانه یکی کارگر شود!
ای جان! حدیث ما بر دلدار بازگو/ شاید به لطف او بر ما نیز بر شود
ای سرو سربلند، کمی شرم کن! بترس!/از آن زمان که بیل جماعت تبر شود
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود/مثل همیشه صورت من بازتر شود
دیگر بس است این همه اشکی که ریختم/ یارب نذار! صورت من خیس تر شود
گفتی که سنگ لعل شود در مقام صبر!/این غیر ممکن است که سنگی گهر شود
از هر کرانه تیر دعا کرده ام رها/شاید به هم بچسبد و مثل سپر شود
کردم روانه هر چه پسر داشتم به شهر/باشد کز آن میانه یکی کارگر شود!
ای جان! حدیث ما بر دلدار بازگو/ شاید به لطف او بر ما نیز بر شود
ای سرو سربلند، کمی شرم کن! بترس!/از آن زمان که بیل جماعت تبر شود
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1393
-
چاپ جاری9
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات208
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن262
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 8 تیر 1393
-
شناسه16913
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط