بازمانده: خاطرات مصطفی عبدالرضا، جنگ
از ستاد جنگ های نامنظم تا گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
5 (1)
تعداد صفحات : 344
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 17119
10003022
معرفی کتاب
کتاب بازمانده، اثری برگونۀ تاریخ شفاهی و دربرگیرندۀ خاطرات مصطفی عبدالرضااست. وی از همرزمان شهید دکتر مصطفی چمران در ستاد جنگ های نامنظم، در نه ماهۀ آغازین جنگ تحمیلی و یکی از رزمندگان مؤثر و پیشکسوت یگان زرهی و گردان شهادتِ لشکر 27 محمّدرسول الله (ص) در دوران دفاع مقدس بود.قلم موشکاف و روان آقای سیدحسین هوشی سادات؛ نویسندۀ کتاب حاضر، در برگردان خاطرات شفاهی عبدالرضا آن را به کتابی خواندنی در عرصۀ ادبیات مستند دفاع مقدس، تبدیل کرده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
یکبار در حین آموزش دکتر چمران آمد. با نیرو ها احوال پرسی کرد و بعد برایمان صحبت کرد. ایشان گفتند: «من شما ها را چریک می دانم. وقتی رادیو عراق اعلام می کند چریک های گروه چمران وارد اهواز شدند؛ یعنی چه؟ این نشان دهندۀ وحشت دشمن از قدرت شماست. پس خودتان را دست کم نگیردید. امّا جنگ، سختی، گرسنگی و تشنگی دارد.
یک چریک باید توانایی بدنی و آمادگی کامل رزمی داشته باشد؛ چون بعضی مواقع حین پیش رَوی، پیراهن و کلاه او سنگینی می کند. جیب خشاب، نارنجک و کوله پشتی سنگینی می کند؛ حتی پوتین سنگینی می کند. باید همه را به کناری بگذارد و فقط اسلحه اش را به دست بگیرد.
وقتی این ها را کنار گذاشت، می تواند راه برود. امّا وقتی گرسنگی بر او غلبه کند، می تواند آن را کنار بگذارد؟ پس باید غذای مقوی بخورید. غذای مقوی چیست؟ حداقل حجم و حداکثر انرژی؛ مثلاً اگر پنج عدد از این تخمه کدوهای پهن را داشته باشی، بیست و چهار ساعت، تو را نگه می دارد.
غذای یک چریک، حجم کم دارد و مواد غذایی بالا. سنگین نیست و زباله تولید نمی کند که دشمن متوجه نفوذ او شود. همان جا که تخمه را شکستی، می توانی با پنجه های دست، خاک را بکنی و پوستش را دفن کنی و دیگر آثاری از غذا برجا نمی ماند که دشمن بخواهد ردّ پایی از شما پیدا کند...
یکبار در حین آموزش دکتر چمران آمد. با نیرو ها احوال پرسی کرد و بعد برایمان صحبت کرد. ایشان گفتند: «من شما ها را چریک می دانم. وقتی رادیو عراق اعلام می کند چریک های گروه چمران وارد اهواز شدند؛ یعنی چه؟ این نشان دهندۀ وحشت دشمن از قدرت شماست. پس خودتان را دست کم نگیردید. امّا جنگ، سختی، گرسنگی و تشنگی دارد.
یک چریک باید توانایی بدنی و آمادگی کامل رزمی داشته باشد؛ چون بعضی مواقع حین پیش رَوی، پیراهن و کلاه او سنگینی می کند. جیب خشاب، نارنجک و کوله پشتی سنگینی می کند؛ حتی پوتین سنگینی می کند. باید همه را به کناری بگذارد و فقط اسلحه اش را به دست بگیرد.
وقتی این ها را کنار گذاشت، می تواند راه برود. امّا وقتی گرسنگی بر او غلبه کند، می تواند آن را کنار بگذارد؟ پس باید غذای مقوی بخورید. غذای مقوی چیست؟ حداقل حجم و حداکثر انرژی؛ مثلاً اگر پنج عدد از این تخمه کدوهای پهن را داشته باشی، بیست و چهار ساعت، تو را نگه می دارد.
غذای یک چریک، حجم کم دارد و مواد غذایی بالا. سنگین نیست و زباله تولید نمی کند که دشمن متوجه نفوذ او شود. همان جا که تخمه را شکستی، می توانی با پنجه های دست، خاک را بکنی و پوستش را دفن کنی و دیگر آثاری از غذا برجا نمی ماند که دشمن بخواهد ردّ پایی از شما پیدا کند...
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری4
-
تاریخ اولین چاپ1393
-
شمارگان3000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات344
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن361
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 18 تیر 1393
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتدوشنبه 29 آذر 1400
-
شناسه17119
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط