loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

رقص با گربه ها

ناشر سپیده باوران

نویسنده مهرداد صدقی

سال نشر : 1393

تعداد صفحات : 100

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 17264 10003022
احتمال تاخیر در تهیه
23,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب «رقص با گربه ها» رمانی است در فضایی متفاوت و زاییده تخیل یک نویسنده جوان اما موفق که آخرین کتاب او یعنی «آب نبات هل دار» توجه خیلی از کتاب خوان ها را به خود جلب کرد.

رقص با گربه های مهرداد صدقی، پس از «نقطه ته خط»، «مغزنوشته های یک جنین» و «آبنبات هل دار» منتشر شده است اما زمان نوشتنش به 4-5 سال پیش و قبل از نوشتن رمان آب نبات هل دار بر می گردد و فضایی که نویسنده در آن برای خواننده بزرگسالش ترسیم کرده، فضایی سورئال و کاملا غیر واقعی است برای پیدا کردن بزرگترین واقعیت در زندگی آدم ها یعنی مفهوم زندگی.

قصه از یک اتفاق عجیب شروع می شود؛ از تولد نوزادی که 12 سالش است و به خاطر تصادف مادرش و به کما فرو رفتن او تقریبا 11 سال بیش از حد معمول در شکم مادرش می ماند و درکی از دنیای واقعی ندارد و تمام درکش مربوط می شود به خاطرات مادرش و چیزهایی که او در ذهن دارد، تا اینکه پزشکان تصمیم می گیرند به خاطر سلامت مادر این بچه را به دنیا بیاورند.

بچه به دنیا می آید با تفاوتی که به دنیا آمدن یک بچه 11 ساله بزرگ با یک نوزاد تازه متولد شده دارد و همین موقعیت های خنده داری را به وجود می آورد. بعد او به دنیای واقعی می رود و بزرگترین انگیزه اش برای زندگی پیدا کردن دخترک چشم عسلی است که ردش را در خاطرات مادرش دیده ولی نمی داند چه اتفاقی بین او و مادرش افتاده و مادرش به او چه گفته...

فضای داستان در یک فضای تخیلی پیش می رود که همراه است با بدجنسی های همین بچه و آدم هایی که در اطرافش می بیند؛ از مادربزرگ بگیرید که یک نمونه مبالغه شده است از یک پیرزن امروزی تا سگ و دایی و گربه هایی که به سرزمین آدم ها حمله می کنند و اعتصاب بچه ها. فضای داستان کاملا تخیلی است اما هر چه که می گذرد مرز تخیل و اتفاقات غیر ممکن در آن بیشتر می شود تا جایی که پسر بچه می تواند پرواز کند، روی آب راه برود، چندین سال بخوابد و اتفاقاتی از این دست که حتی در فضای غیر واقعی داستان نیز نوعی خرق عادت و عجیب هستند. درست مثل یک خواب که عجیب است و هر آن اتفاقی در آن می افتد و این عجیب بودن تا آنجا پیش می رود که قهرمان داستان هر کاری می تواند بکند یا در شرایطی گیر می افتد که هیچ کاری نمی تواند بکند و ترس و وحشت بر تمام وجودش غلبه می کند و اتفاق تبدیل به یک کابوس می شود.

داستان رقص با گربه ها که شخصیت اصلی اش «من» است و هیچ نامی ندارد، با بدتر شدن وضعیت مادر پسربچه وارد فضای عجیب تری می شود و او و پدرش همراه با مادربزرگ و سگ به داخل کتاب ها می روند تا مفهوم زندگی را پیدا کنند و برای مادر ببرند تا او به زندگی برگردد و همین باعث می شود آنها ماجراهای متفاوتی داشته باشند. صحرا، زهر مار، مهتاب، گیوتین، دریا و کابوس داستان هایی هستند که آنها در انتهای هر یک، یک مفهوم از زندگی را پیدا می کنند و برای مادر کنار می گذارند تا جایی که قصه به وداع پدر و پسر می رسد. پدری که بی نهایت کوچک شده، پسر او را در یک قوطی می گذارد و به دریا می سپارد و از این پس او خودش به تنهایی باید مفهوم نهایی زندگی و دخترک چشم عسلی را پیدا کند و برای همین با وجود تمام ترسش به سرزمین گربه ها می رود.

رقص با گربه ها داستانی است که مایه هایی از طنز دارد، نویسنده مثل دیگر کتاب هایش سعی داشته لبخندی بر چهره خوانده هایش بنشاند و در عین حال رفتارهای نادرست را با بزرگنمایی نقد کند.

در قسمتی از کتاب می خوانیم:

وقت هایی که پدر حواسش نبود به چهره اش خیره می شدم. با خود می اندیشیدم این چهره تنها آدرسی است که از «او» دارم و «او» یعنی خود پدر، مادر، دنیا، دخترک چشم عسلی و حتی گربه ها. مهم ترین چیزی که پدر را نگران می کرد، مادر بود؛ و چیزی که مرا نگران می کرد، نگرانی های پدر و می دانم که مادربزرگ هم از نگرانی من نگران بود و باز پدر نگران همه.

به رازی دیگر پی برده ام: اینکه هر قدر بزرگ و بزرگ تر شده ام پدر هم کوچک و کوچک تر شده. یادم می آید شبی که از بیمارستان به خانه آمدیم، پدر دستم را گرفت تا قدم بزنیم. در هر گام او من دو سه گام بر می داشتم. بعدا که بزرگ تر شدم دیدم که نسبت مساحت کف دست او به نسبت مساحت کف دست خودم، دارد به عدد یک نزدیک می شود. بزرگ تر که شدم فهمیدم وقتی می ایستیم سایه هامان تا یک نقطه امتداد پیدا می کند و حالا در نور غروب می دیدم که سایه او مدام جلوتر می آید. می ترسیدم خط سایه اش به سمت نقطه میل کند و محو شود. از کوچک تر شدن پدر می ترسیدم. با خودم فکر کردم بزرگ شدن من باعث کوچک تر شدن پدر شده. تصمیمم را گرفتم. دیگر نمی خواستم رشد کنم.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما