مرا به خواب هایت ببر ماریه!
تعداد صفحات : 165
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 17400
10003022
معرفی کتاب
برای توصیف سختی نویسندگی، نویسندگان بزرگ و کوچک تعابیر متفاوتی دارند که در عین نغز بودن و اشاره به تشبیهات و کنایه های ظریف، برای خود نویسندگان نیز جالب توجه است. نویسندگی، هر یک از آن تعابیر و کنایات که باشد کاری است بس سخت و سختی اش جز برای اهلش قابل درک و فهم نیست.انسان هر چقدر استعداد ذاتی و سعۀ وجودی داشته باشد، نمی تواند بدون تمرین و ممارستِ مدام دست به آفرینش و خلاقیت بزند. ماهیت نویسندگی که خلق پدیده ای است بدیع، نیاز به کوششی دارد تا سبب کِشِش شود. اینکه کسی ادعا کند نوشتن در خونِ من یا فلان نویسنده است، کالای زردی است که شاید از سوی چند ساده لوح چند صباحی بازاری به هم زند، ولی جز پوزخندی گذرا برای عیارشناسان این وادی چیزی در پی ندارد. حتی شاعری، که نیاز به یک قریحه ابتدایی دارد نیز، بدون ممارست ره به جایی نمی برد.
این تمرین و ممارستِ پیوسته آن قدر مهم است که بعضی از نویسندگان توصیه می کنند در ابتدای امر هرطور شده هر روز و بدون استثناء باید نوشت ولو به هرزه نویسی! خانم اوتس، از نویسندگان معاصر آمریکا، در جایی می گوید: «...ولی پایه و اساس هنر نویسندگی مهارت نویسنده نیست، اشتیاق و شهوت او برای نوشتن است و در حقیقت ناتوانی اش در برابر ننوشتن.» آری ناتوانی اش در برابر ننوشتن. هر چند کمیت، کیفیت آفرین نیست، ولی آیا بدون تمرین و کمیت روش مند می توان به کیفیت رسید؟
در بعضی هنرها این ممارست خود نامی و نشانی دارد برای جدا نمودن اصل از فرع؛ یا به اصطلاح برای آنگاه که خالق اثر و هنرمند بر سر ذوق است و به اصطلاح جوششی خلق می کند با آن زمان که خاطرش حزین است و به اصطلاح کوششی تراوش می نماید. در خوشنویسی ممارست های یک خطاط را سیاه مشق نامند، البته سیاه مشق های استادان گاه با گذشت زمان و گاه به خاطر درس آموز بودن قیمتی می شوند، ولی باز سیاه مشق اند. در سیاه مشق نه تنها رعایت دقیق قواعد لازم نیست بلکه گاهی غلط است. هنرمند بالاخره در جایی باید بعضی ذهنیات و ایده های کوچک و بزرگ خود را به محک تجربه بسپارد و عینیت آن را بررسی کند. سیاه مشق ها چنین امکانی را فراهم می آورند.
در داستان نویسی نیز برای تجربه فضاها و تکنیک های مختلف نوشتن، باید سیاه مشق داستان کرد. به همین خاطر بسیاری از اساتید به شاگردان خود توصیه می کنند داستان نویسی را با داستان کوتاه شروع کنند. انگار داستان کوتاه علاوه بر نوعی ادبی بودن، کاربرد دیگری نیز دارد که همان سیاه مشق نمودن برای داستان نویسان است. برای مثال شخصیت پردازی و تعلیق در داستان کوتاه اگر با موفقیت انجام شود، به احتمال زیاد در رمان هم با موفقیت همراه است. علاوه بر این در یک مجموعه داستان کوتاه، نویسنده فضای تحرک و تجربه نمودن عرصه های بیشتری را دارد و همین امر همچون سیاه مشق برای او فرصت تمرین مناسبی را فراهم می آورد. تشابه دیگر یک سیاه مشق و مجموعه داستان این است که گاهی یک سیاه مشق برای تمرین فقط یک حرف است و گاهی برای تمرین چند حرف. در یک مجموعه داستان هم می تواند همین طور باشد. گاهی ما فقط یک فضا یا تکنیک را تمرین می کنیم و گاهی فضاها و تکنیک های مختلف را.
سید علی شجاعی، در کتاب «مرا به خواب هایت ببر ماریه» سیاه مشقی از این نوع انجام داده است. این مجموعه که شامل ۱۴ داستان کوتاه است، سراغ زندگی شخصیت های گونه گون جامعه حاضر ما رفته و سرکی روایت وار از زوایای آن ها را برایمان نقل کرده است. روایت هایی که گاه باور کردنش سخت است، مثل «گره هایی همه اش تا لاکی»؛ هر چند عجیب تر از آن را شنیده یا دیده ایم. بعضی داستان ها آسیب های جامعه ماست که شنیده یا خوانده ایم، مثل «بی انتهای رنج سرد و ساکت ترنج» و «با این همه نمک، هر چه می پزی شور است» یا «چیزی که دیگران زندگی صدایش می کنند» و برخی را شاید تجربه کرده ایم؛ مثل «ثبت با سند برابر است» و «پریانه های نیمه شب ... کمی مانده به صبح». با برخی می خندیم؛ مثل «سال ها دو فصل دارند: پاییز ... و پاییز» و بعضی تلنگری هستند بر وجدان ما برای جور دیگر دیدنِ پیرامونمان؛ مثل «شاید به جرم ... عطر سیب ها» و «باران به آسمان می بارد» و «کبوترانگی قریب یک استجابت». امّا داستان های دیگر را فقط باید در رؤیاهایمان جستجو کنیم، چون نویسنده جوان آن ها به این قول کافکا اعتماد کرده که «ما باید به رؤیاهامان اعتماد کنیم». هر چند داستان های این مجموعه به گونه ای در گوشه های ذهن ما وجود دارند، ولی با خواندن آن ها پرونده بایگانی شده آن ها در ذهنمان باز شده و مجبورمان می کند خاک ِ نشسته بر آن را با دستمال اندیشه برطرف کنیم.
منبع: الف کتاب (alef.ir/book)
«روزهای ماریه از شب شروع میشد و شبهایش از روز ما... همیشه اینچنین بوده و حالا هم... مادر اشک میریخت و پدر نفرین میکرد وقتی ماریه دیگر مدرسه نرفت...
- شبها مدرسه میروم... وقتی که شما خوابید...
همیشه اینچنین بوده و حالا هم... با کسی بازی نمیکرد، نمی جوشید، حرف نمیزد...
- شبها با بچهها بازی میکنیم... وقتی شما خوابید...
روزهای ماریه از شب شروع میشد... مادر آه میکشید وقتی ماریه حتی پایش را هم در کلاس خیاطی نگذاشت...
- جایی را میشناسم، خودم میروم... شبها...
پدر در خودش میشکست وقتی همسن و سالهای ماریه دانشگاه میرفتند و ماریه روزهایش از شب شروع میشد...
- من که مشغول درس خواندنم، وقت خوبی برای خواستگار راه دادن نیست...
مادر در خودش پیچید و پیچید و پیچید تا دیگر کمر راست نکرد وقتی ماریه حتی در صورت خواستگارهای رنگ رنگش نگاه هم نکرد... همیشه اینچنین بوده و حالا هم...
وقتی دکتر و آزمایش و عکس و دارو جواب نداد، سراغ عطاری ها را گرفتیم و حکیم و علفی و... وقتی هم که عرق این و جوشانده آن و ریشه چنین و شکوفه چنان اثر نکرد، دست به دامن رمال و فالگیر شدیم و طالعبین و جنگیر و... آخرش هم جواب همه یکی بود؛ با خوابهای ماریه کنار بیایید وقتی با بیداریهای شما کنار آمده... که روزهای ماریه از شب شروع میشد و شب هایش از روز ما... همیشه اینچنین بوده و حالا هم... ما با خوابهای ماریه کنار آمدیم...»
- شبها مدرسه میروم... وقتی که شما خوابید...
همیشه اینچنین بوده و حالا هم... با کسی بازی نمیکرد، نمی جوشید، حرف نمیزد...
- شبها با بچهها بازی میکنیم... وقتی شما خوابید...
روزهای ماریه از شب شروع میشد... مادر آه میکشید وقتی ماریه حتی پایش را هم در کلاس خیاطی نگذاشت...
- جایی را میشناسم، خودم میروم... شبها...
پدر در خودش میشکست وقتی همسن و سالهای ماریه دانشگاه میرفتند و ماریه روزهایش از شب شروع میشد...
- من که مشغول درس خواندنم، وقت خوبی برای خواستگار راه دادن نیست...
مادر در خودش پیچید و پیچید و پیچید تا دیگر کمر راست نکرد وقتی ماریه حتی در صورت خواستگارهای رنگ رنگش نگاه هم نکرد... همیشه اینچنین بوده و حالا هم...
وقتی دکتر و آزمایش و عکس و دارو جواب نداد، سراغ عطاری ها را گرفتیم و حکیم و علفی و... وقتی هم که عرق این و جوشانده آن و ریشه چنین و شکوفه چنان اثر نکرد، دست به دامن رمال و فالگیر شدیم و طالعبین و جنگیر و... آخرش هم جواب همه یکی بود؛ با خوابهای ماریه کنار بیایید وقتی با بیداریهای شما کنار آمده... که روزهای ماریه از شب شروع میشد و شب هایش از روز ما... همیشه اینچنین بوده و حالا هم... ما با خوابهای ماریه کنار آمدیم...»
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1393
-
شمارگان2200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات165
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن217
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 26 تیر 1393
-
شناسه17400
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط