پندهای شیرین: خلاصه کتاب ابواب الجنان واعظ قزوینی (ره)
سال نشر : 1389
تعداد صفحات : 443
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 23158
10003022
معرفی کتاب
مجموعه حاضر، خلاصه ای از کتاب ابواب الجنان واعظ قزوینی می باشد که هم عبارات پیچیده آن کتاب حذف شده و دیگر این که به مضمون «خیر الکلام ما قلّ و دلّ» عمل شده باشد. کتاب، در شانزده موعظه تحت این عناوین سامان یافته است: حب دنیا و اقسام آن؛ مذمت حب جاه و ریاست؛ حرص مذموم؛ دنیا مسافرخانه ای بیش نیست؛ مباشرت با زنان؛ مذموم بودن پرخوری؛ مذموم بودن مدگرایی؛ انتخاب دوست؛ تکبر و تواضع؛ مذموم بودن ریا؛ بغض و حسد؛ مذموم بودن طمع؛ مذموم بودن بخل؛ مذموم بودن ظلم؛ مذموم بودن خلق بد؛ حلم و خوش خلقی.
بخشی از مقدمه مولف:
احتیاج انسان به وعظ و فایده آن
مسلم است که آفریدگار جهان و خالق منان - عزوجل - در گنجینه طینت بشری، گوهر قیمتی و باارزش و پرفایدهای را به ودیعت نهاده و آیینه گیتی نمایی در کالبد انسانی به کار برده که مدار سپهر کمال و مرکز دایره اعمال و مرآت صور معالم و سرچشمه انهار مکارم است که او را گاهی به دل تعبیر فرموده و گاهی به عقل و همچنانکه آیینه از بخار و امثال آن مکدر میگردد، جوهر دل نیز به سبب هوای نفس هوای نفس و غلبه حب دنیای بیبقا زنگ میگیرد و از کثرت اشتغال به لهو و لعب و ارتکاب معاصی تیرگی میپذیرد و از درک اشعه انوار حق و صور حقایق باز میماند و راه بر او گم میشود، و صلاح حال خود را از فساد تمیز نمیدهد و میرسد به جایی که کار آخرت را رها ساخته و عمل دنیا را بزرگ میداند و در نقطه سیاهی پدید میآید، همچنانکه که امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودهاند:
ما من عبد الا وفی قلبه نکته بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکته نکته سوداء، فان تاب ذهب تلک السواد و ان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا غطی البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا(2) نیست هیچ بندهای مگر اینکه در دل او نقطه سفیدی است، پس اگر گناهی را مرتکب شد، نقطهای پوشیده شد، هیچ گاه صاحبش به جانب خیر بر نخواهد گشت.
وقتی نقطه سیاهی موجود میگردد و پیدا میشود، زنگ معصیت در کشور دل آدمی دارای دو حالت میگردد: اول آن است که آن نقطه سیاهی و آن بخار معصیت تمام دل را نگرفته بلکه از یک یا چند گناه است، یک چنین سیاهی دوا دارد و علاجپذیر میباشد؛ زیرا نفوذ تیرگی معصیت آیینه دل را از قابلیت جلا نینداخته است و آدمی با توبه میتواند زنگ و تیرگی معصیت را بزداید.
حالت دوم اینکه تراکم کدورت معصیت به جایی رسد که آیینه دل را مجال انجلا نماند و تلاش صیقل پند و وعظ و نصیحت فایده نرساند، در این وقت است که مملکت دل را ظلمت کفر فرا گرفته و گفتار پروردگار که: ان الذین کفروا سواء علیهمء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون(3) در حق آنان صدق میکند.
و همچنین گفتار دیگر خدای منان که: ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصرهم غشوه و لهم عذاب عظیم(4) در حق آنان صدق خواهد کرد.
پس آدمی پیش از آنکه کار به اینجا رسد، باید تلاش و کوشش کند که اولا: از او معصیتی صادر نگردد و ثانیا: اگر پایش لغزید و در مرداب معصیت افتاد، باید فورا با آب استغفار و توبه واقعی، گناهان را بشوید و خود را در محضر وعظ و مجلس پند حاضر نماید شاید از وعظ و ناصح مهربانی، پندی به گوشش خورد که او را منقلب سازد و یا اینکه مطابق حدیث شریف اذا اراد الله تعالی بعبد خیرا جعل له واعظا من نفسه یامره و ینهاه؛(5) زمانی که خدا خیر بنده خود را اراده کند، برای او واعظ و نصیحت کنندهای از درون خودش قرار میدهد تا او را به کارهای خیر امر کند و از کارهای زشت باز دارد، خداوند تبارک و تعالی واعظ درونی برایش قرار میدهد که بتواند راه را از چاه تشخیص داده و به سر منزل مقصود برسد، پس آدمی احتیاج به وعظ و واعظ دارد و این مطلب بسیار واضح و روشن است و محتاج به دلیل نیست.
احتیاج انسان به وعظ و فایده آن
مسلم است که آفریدگار جهان و خالق منان - عزوجل - در گنجینه طینت بشری، گوهر قیمتی و باارزش و پرفایدهای را به ودیعت نهاده و آیینه گیتی نمایی در کالبد انسانی به کار برده که مدار سپهر کمال و مرکز دایره اعمال و مرآت صور معالم و سرچشمه انهار مکارم است که او را گاهی به دل تعبیر فرموده و گاهی به عقل و همچنانکه آیینه از بخار و امثال آن مکدر میگردد، جوهر دل نیز به سبب هوای نفس هوای نفس و غلبه حب دنیای بیبقا زنگ میگیرد و از کثرت اشتغال به لهو و لعب و ارتکاب معاصی تیرگی میپذیرد و از درک اشعه انوار حق و صور حقایق باز میماند و راه بر او گم میشود، و صلاح حال خود را از فساد تمیز نمیدهد و میرسد به جایی که کار آخرت را رها ساخته و عمل دنیا را بزرگ میداند و در نقطه سیاهی پدید میآید، همچنانکه که امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودهاند:
ما من عبد الا وفی قلبه نکته بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکته نکته سوداء، فان تاب ذهب تلک السواد و ان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا غطی البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا(2) نیست هیچ بندهای مگر اینکه در دل او نقطه سفیدی است، پس اگر گناهی را مرتکب شد، نقطهای پوشیده شد، هیچ گاه صاحبش به جانب خیر بر نخواهد گشت.
وقتی نقطه سیاهی موجود میگردد و پیدا میشود، زنگ معصیت در کشور دل آدمی دارای دو حالت میگردد: اول آن است که آن نقطه سیاهی و آن بخار معصیت تمام دل را نگرفته بلکه از یک یا چند گناه است، یک چنین سیاهی دوا دارد و علاجپذیر میباشد؛ زیرا نفوذ تیرگی معصیت آیینه دل را از قابلیت جلا نینداخته است و آدمی با توبه میتواند زنگ و تیرگی معصیت را بزداید.
حالت دوم اینکه تراکم کدورت معصیت به جایی رسد که آیینه دل را مجال انجلا نماند و تلاش صیقل پند و وعظ و نصیحت فایده نرساند، در این وقت است که مملکت دل را ظلمت کفر فرا گرفته و گفتار پروردگار که: ان الذین کفروا سواء علیهمء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون(3) در حق آنان صدق میکند.
و همچنین گفتار دیگر خدای منان که: ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصرهم غشوه و لهم عذاب عظیم(4) در حق آنان صدق خواهد کرد.
پس آدمی پیش از آنکه کار به اینجا رسد، باید تلاش و کوشش کند که اولا: از او معصیتی صادر نگردد و ثانیا: اگر پایش لغزید و در مرداب معصیت افتاد، باید فورا با آب استغفار و توبه واقعی، گناهان را بشوید و خود را در محضر وعظ و مجلس پند حاضر نماید شاید از وعظ و ناصح مهربانی، پندی به گوشش خورد که او را منقلب سازد و یا اینکه مطابق حدیث شریف اذا اراد الله تعالی بعبد خیرا جعل له واعظا من نفسه یامره و ینهاه؛(5) زمانی که خدا خیر بنده خود را اراده کند، برای او واعظ و نصیحت کنندهای از درون خودش قرار میدهد تا او را به کارهای خیر امر کند و از کارهای زشت باز دارد، خداوند تبارک و تعالی واعظ درونی برایش قرار میدهد که بتواند راه را از چاه تشخیص داده و به سر منزل مقصود برسد، پس آدمی احتیاج به وعظ و واعظ دارد و این مطلب بسیار واضح و روشن است و محتاج به دلیل نیست.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1389
-
چاپ جاری2
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعوزیری
-
تعداد صفحات443
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن653
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 26 بهمن 1393
-
شناسه23158
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط