loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

مریمیه؛ از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر

ناشر تیسا

نویسنده عبدالله شهبازی

سال نشر : 1393

تعداد صفحات : 384

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

کتاب در واقع تاریخچه ای از طریقت مریمیه از ابتدای آن تا امروز است. این کتاب به معرفی مریمیه در جهان می پردازد و به ویژه به مریمیه در ایران با سید حسین نصر می پردازد.

در ایران سید حسین نصر را به عنوان اندیشمندی مسلمان و سنت گرا می شناسند که به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و پیوند هایش با فرح پهلوی، ملکه سابق ایران، مجبور به مهاجرت به ایالات متحده آمریکا شد. کمتر کسی نامی از مریمیه شنیده و نصر را به عنوان عضو قدیمی و شیخ کنونی می شناسد. طریقت مریمیه را فردی به نام شوان بنیان نهاد، با مرگ شوان (۱۹۹۸م.) رهبری آن به مارتین لینگز (متوفی ۲۰۰۵م.) و سید حسین نصر انتقال یافت. رساله حاضر تحقیقی است درباره طریقت مریمیه و سیر تطور آن از شوان تا نصر.

گنون به عنوان بنیان گذار ترادیشنالیسم در فرانسه است، پیروان شوان و نصر در ایران در پوشش نام و آراء گنون برای خود اعتبار کسب می کنند. آنان خود را وارث فکری و معنوی رنه گنون و سنت گرایی گنونی می دانند در صورتی که رفتار و عملکرد شوان در تقابل با سیره و عقاید گنون بود. در زبان فارسی معادل سنت گرایی را برای ترادیشنالیسم به کار برده اند که در واقع ترادیشنالیسم نام جریانی است که با افکار رنه گنون با مفهوم متعارف سنت گرایی در مقابل تجددگرایی متفاوت است.

منظور از ترادیشن آن چیزی نیست که در عرف زبان فارسی یا در مباحث جامعه شناسی و توسعه از سنت می فهمیم. گنون به این برداشت ساده از مفهوم سنت در اندیشه خود معترض است. از نظر گنون سنت حقایق یا اصولی است که در معنایی وسیع از مبدا الهی جاری شده و خارج از محبس زمان و مکان، تجلیات گوناگون نظیر ادیان، هنر و مانند آن یافته است. ذات قدسی هم از آن حیث که ذات قدسی است مبدا سنت است و به خونی می ماند که در شریان های سنت ساری و جاری است.

گنون حتی فلسفه را سنت نمی داند. به این دلیل که در مرتبه راسیونل(عقلانی) و اساسا دنیوی است و ترادیشنال ها معتقدند که سنت ادامه وحی است. این جریان که از آمریکا شروع شد با طرفداران گنون به ایران آمد. و در واقع با نصر به اوج خود می رسد در حال حاضر هم حسین نصر را شیخ این طریقت می دانند.

نحوه سلوک مریمیه با « فقرا» (اعضای فرقه) را باید در اسناد کارپایه تشکیلاتی مریمیه و دستورالعمل های شوان دید. این اسناد ساختار فرقه ای را نمایان می کند که بر اقتدار مطلقه «شیخ»، در مقام موجودی فراتر از انسان و دارای ارتباط مستقیم با «عالم وحی»، و تبعیت محض و کورکورانه از «شیخ» و نواب و مقدم های او مبتنی است. این در حالی است که بخش قابل توجهی از «فقرا» ی مریمیه جویندگان «حقیقت» بودند و آن گونه که از نوشته های برخی از ایشان معلوم است ـ مثلاً از نامه سیزده صفحه ای طفیل مجارستانی در زمان اخراج از فرقه ـ بر متون عرفان اسلامی مسلط و شیفته آن بوده اند؛ وگرنه به فرقه دیگری از میان فرقه های متنوع فعال در امریکا پناه می بردند.

برخی نیز مانند جوزف اپس براون و ویکتور دانر و سیریل گلسه، دارای دانش عالی آکادمیک بودند که به هر دلیل تابع شوان شدند و او را «انسان کامل» و حلاج و روزبهان زمانه می پنداشتند. بر این اساس، می توان با قاطعیت گفت که شوان و «نواب» و «مقدم های» او، از طریق فرقه منتفذ و مافیاگونه مریمیه، لطمه ای بسیار بزرگ بر اعتبار اسلام در میان نخبگان غرب وارد کردند و پتانسیلی عظیم را به تباهی بردند.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما