بختیار به علت خویشاوندی با ثریا بختیاری مدارج ترقی، شهرت و ثروت را به سرعت طی کرد. فرصت طلبی، خشونت و خودکامگی مشخصه ی اصلی وی بود که توانست او را در پیشبرد اهدافش کمک کند.
نقش بختیار در کودتای 28 مرداد 1332، او را به مقام فرمانداری نظامی تهران رساند و پس از آن بنیان گذار تشکیلات مخوف ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) گردید. این تشکیلات امنیتی بعد از سال 1334 تا پیروزی انقلاب اسلامی سرکوبی مخالفان حکومت پهلوی را برعهده داشت.
زیاده خواهی های بختیار او را به نزدیکی بیشتری با آمریکایی ها سوق داد تا بلکه به مقام و موقعیت برتری دست یابد، لیکن مغضوب شاه شد و از ایران خارج گردید و با استقرار در عراق، مخالفت با رژیم پهلوی را گسترش داد و تلاشی بی سرانجام را آغاز کرد تا رهبری مخالفت ها را با شاه به دست گیرد. رژیم بعثی عراق از وجود او در جهت منافع خود برای فشار به ایران به خوبی استفاده می کرد و او با لطایف الحیل در پی آن بود تا امام خمینی را نیز به همکاری با وی متقاعد نماید که با هوشیاری و اتخاذ مواضع صریح رهبری نهضت اسلامی ناکام ماند.