loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

صدای تیر در گردنه

ناشر سوره مهر

نویسنده مختار عوض اف

مترجم گاما یون

ویراستار محمدرضا سرشار

سال نشر : 1389

تعداد صفحات : 176

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 25856 10003022
12,000 11,400 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

اثر حاضر، ماجرای زندگی دو برادر است که در کودکی پدر و مادر خود رااز دست می دهند «بقتیقول» پس از مدتی ازدواج می کند و برادر کوچکتر نیز با آنهازندگی میکند. تا اینکه برادر کوچکتر به علت مخالفت با ارباب موردخشم وی واقع می شود و آنها مجبور می شوند شبانه از آنجا فرار کنند.اما پس از مدتی برادر کوچکتر به خاطر بیماری درمی گذرد.«بقتیقول» به طور مخفیانه به گله ارباب دستبرد می زند تا به نحوی هم انتقام برادرش را بگیرد و هم روزی فرزندانش را تأمین کند. او به طور اتفاقی نظر ارباب دیگری را جلب می کند، اما اتفاقاتی رخ می دهد که منجر به طغیان وی می شود و... .صدای تیر در گردنه داستانی است که در یک جامعه روستایی ملوک الطوایفی در قرقیزستان روی می دهد و بخش قابل توجهی از این داستان حول محور انتخابات محلی است، انتخاباتی که خواه ناخواه پای قهرمان فقیر داستان نیز بی آنکه نفعی در این ماجرا داشته باشد، به میان خود می کشد.

بقتیقول و تکتیقول دو برادر فقیر داستان اند که در نوجوانی، والدینشان را از دست می دهند و بهعلت شیوع بیماری حصبه زادگاه خود را ترک کرده و در دهکده دیگری به شغل چوپانی برای ارباب آن ده می پردازند و سرانجام مزدور خاندان قوزیبکها می شوند. آن ها گاهی به دستور اربابانشان، در حملههای شبانه با مخالفان قوزیبکها شرکت میکردند. در یک شب توفانی، که توفان گله گوسفندان را از دهکده دور کرد و تکتیقول نتوانست به دنبال آنها برود، سلمان (ارباب) از او عصبانی شده و به دستور او، آدم هایش، تکتیقول را آنقدر زدند که باعث مرگ او شد. بقتیقول از طرف اربابانش دلجویی نشد و او هم مادیانی از گله سلمان دزدید تا غذای زن و سه فرزند کوچکش کند اما سلمان و مزدورانش به سراغش رفتند و او را زدند و تصمیم گرفتند او را به زندان بیندازد.

بقتیقول از ترس زندانی شدن، به ژاراسبای (والی ثروتمند استان چلکار) که رقیب قوزیبکها بود، پناه برد و از او درخواست کمک کرد. ژاراسبای او را به خدمت گرفت و حتی اجازه داد پسر بقتیقول (سییت)، در کنار فرزندانش باسواد شود. زمان انتخابات نزدیک میشد و بین ژاراسبای و رقیبش رقابتی تنگاتنگ به وجود آمد. به دستور رقیب، گله اسب های ژاراسبای غارت شد. در مقابل، ژاراسبای هم گروهی از مزدورانش را به تلافی از این کار به سراغ گله قوزیبکها فرستاد و بقتیقول به دستور ژاراسبای، مجبور شد ریاست گروه را به عهده بگیرد. آنها هم به گله رقیب دستبرد زدند. ژاراسبای در انتخابات پیروز شد و بعد از مدتی، ژاراسبای و رقیب، برای حفظ منافعشان، با هم آشتی کردند و ژاراسبای برای تثبیت موقعیت خود، بقتیقول را به محکمهای سپرد که به دنبال دزد اسب ها میگشت. بقتیقول محکوم شد اما فرار کرد و به کوهستان پناه برد. بعد از مدتی، ژاراسبای هدف گلوله بقتیقول قرار گرفت و بقتیقول به زندان افتاد تا محاکمه شود.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما