آتش به اختیار
سال نشر : 1390
تعداد صفحات : 111
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 26175
10003022
معرفی کتاب
الله، محمد، علی، آتش! این جمله ها را بچه های دیده بانی و آن هایی که آتش توپخانه یا خمپاره را روی سر دشمن هدایت می کردند، می گفتند. حجت ایروانی راوی کتاب «آتش به اختیار» هم از دیده بانان زمان جنگ است که خاطراتش به خوبی و در قالب چند جلد کتاب ثبت و مکتوب شده اند. او در کتاب «آتش به اختیار» هم خاطرات دسته اولی از خودش و همرزمانش برای تعریف کردن، رو کرده است. در واقع چنانچه خود او در مقدمه کتاب نوشته است: «مجموعه ای که هم اکنون پیش رو دارید خاطراتی است از برادران دیده بان که در طول ایام پر فراز و نشیب جنگ با گمنامی به وظیفه حساس و خطیر خود عمل کرد ه اند.» وی همچنین در همین مقدمه به خوبی برای مخاطب 4 نوع دیده بانی رایج در جنگ را تشریح کرده است.کتاب پس از این توضیحات وارد بخش خاطرات دیده بانان شده است. در این کتاب علاوه بر آنکه وظیفه خطیر و دشوار دیده بانان پیش چشم مخاطب تصویر میشود، جنبه های دیگر جنگ نیز مغفول نمانده است؛ آن هم نگاه انسانی و عاطفی افراد به همدیگر و نیز پررنگ بودن حس حیات و زندگی در اوج نبرد است. مثلاً در همان خاطره اول کتاب، ماجرای روحانی رزمنده ای به نام شیخ محمود روایت میشود که با وجود معلولیت مادرزاد از ناحیه پا به جبهه آمده است و دوشادوش رزمندگان دیگر تلاش و مجاهدت می کند و نهایتا هم به شهادت می رسد.. «آتش به اختیار» از آن کتاب های خوش دست جنگی است که یک ساعته می شود آن را خواند.
مجموعه «آتش به اختیار» خاطراتی است که به سرگذشتی از دیده بانان سیار و نفوذی اختصاص دارد؛ کسانی که در عملیات کربلای 5 کارآیی خود را به اثبات رساندند و از نظر تکنیکی و تاکتیکی مهارت کافی داشته اند. خود نویسنده یکی از دیده بانان روزهای جنگ بوده است و عنوان کتابش، نام یکی از خاطراتش است. برخی از خاطراتش تاریخ دارند اما برخی دیگر بدون تاریخ هستند. 13 خاطره از کتاب، ماجراهایی هستند که برای خود راوی اتفاق افتاده است و باقی خاطره ها هم نقل قول از دوستان وی هستند. دو خاطره از این کتاب پیشتر در کتاب های «آلواتان» و «تپه های لاله سرخ» به چاپ رسیده اند. در سینما حرف هایی داریم به نام حرف های پشت دوربین. اما این عبارت را شاید بتوان این جا و درباره این کتاب هم به کار برد چون «آتش به اختیار» در واقع خاطرات ته نشین شده حجت ایروانی از پشت دوربین خرگوشی و پریسکوپ است.
حوالی ساعت هشت وسی دقیقه صبح بود که رسیدیم به خط لشکر 10. خدا نصیب هیچ مسلمانی نکند! بی پدر زمین و زمان را با تانک، خمپاره، تیربار و قناسه به هم دوخته بود و امان حرکت به کسی نمی داد. افتاده بود به جان بچه بسیجی هایی که غیر از چند گونی خاک، جان پناهی نداشتند و توکلشان به خدا بود. وقتی با موتور وارد خط شدیم، چشم اکثر بچه ها به ما بود و در تعقیب ما. من هم باعجله یک جای نسبتا امن برای موتور در نظر گرفتم و موتور را در آن جا قرار دادم.
(صفحه 57)
(صفحه 57)
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1390
-
چاپ جاری4
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات111
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن161
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 14 اردیبهشت 1394
-
شناسه26175
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط