روزگار عسرت: خاطرات اسیر آزاد شده هادی باغبان
سال نشر : 1391
تعداد صفحات : 148
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 26338
10003022
معرفی کتاب
نیروهای عراقی در طول جنگ، اسرای ایرانی را به دو گروه صلیب دیده و صلیب ندیده تقسیم کرده بودند. اسرای صلیب دیده، اسیرانی بودند که نامشان در فهرست صلیب سرخ جهانی ثبت شده بود و اسرای صلیب ندیده هم اسیرانی بودند که در نقطه مقابل قرار داشتند و صلیب سرخ هیچ اطلاعی از تعداد، محل نگهداری و سرنوشت شان نداشت. سید ولی هاشمی در این کتاب به سراغ یکی از اسرای صلیب ندیده جنگ رفته است. این اسیر با بدنی ورزیده و عضلانی اسیر می شود و بعد از بیشتر از دوسال اسارت به دلیل صلیب ندیده بودن، با بدنی رنجور و تکیده باز می گردد. کتاب «روزگار عسرت» حاصل 19 ساعت مصاحبه و گفتگوی هاشمی با هادی باغبان یعنی همین آزاده سربلند است. راوی با یک مقدمه بسیار کوتاه از زمان و مکان تولدش، به سراغ زمان اعزامش به جبهه رفته و قسمت های جنگی کتاب سریع آغاز می شوند. باغبان مدتی بعد به خدمت سربازی اعزام شده و حوادث اسارتش مربوط به زمان خدمت اوست. این بخش از «روزگار عسرت» مربوط به دومین فصل کتاب است. بخش های مربوط به اسارت از فصل سوم آغاز شده و تا پایان کتاب ادامه می یابند. تعدادی از تصاویر هادی باغبان در پایان «روزگار عسرت» درج شده است تا تصویری کامل تر و روشن تر از وی در ذهن خوانندگان کتاب نقش ببندد.
گاهی وقت ها از روی تفریح روی صورت اسرا تمرین سیلی زدن می کردند و می خندیدند. گاهی هم به چگونه سیلی زدن همدیگر ایراد می گرفتند، که چرا مثلاً آهسته و یا آرام سیلی می زنید! روش کارشان این گونه بود: ابتدا سرباز عراقی به یک اسیر چند سیلی محکم می زد، سرباز دیگر می گفت: «لا،لا». منظورش این بود که خوب نمی زنی! خودش به آن اسیر دستور می داد. تا خبردار بایستد. دست های اسیر را صاف می کرد. به اصطلاح ورزشکاران رزمی «گارد» گرفته، با تمام قدرت سیلی می زد. صفحه 106
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1391
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1391
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات148
-
ناشر
-
مصاحبه گر
-
تحقیق و تنظیم کتاب
-
وزن203
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 20 اردیبهشت 1394
-
شناسه26338
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط