loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

برهوت

ناشر سوره مهر

نویسنده حامد یعقوبی

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 80

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 26340 10003022
8,000 7,600 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این مجموعه شامل 35 شعر است که 2 قطعه از آن در قالب ترکیببند، 2 قطعه در قالب چهارپاره و مابقی غزل هستند. از ویژگیهای خاص غزلهای این دفتر وزن بسیار بلند و غیر معمول بعضی از آنها است که مخاطب برای خواندن آنها دچار کمبود نفس میشود. مجموعه با غزلی به نام «زمستان» که به فیلسوف معاصر رضا داوری اردکانی تقدیم شده و با این مطلع آغاز میشود: «هزار بار بهار و هزار بار زمستان چه رفته باز که گل کرده در بهار زمستان» در گستره محتوایی اشعار این دفتر بیشتر رنگ و بوی سیاسی ـ اجتماعی و همچنین در بعضی شعرها موضوعاتی آیینی دارند. او همچنین گوشه چشمی به روزگار با شکوه گستره ایران فرهنگی و خراسان تاریخی دارد و حسرت خود را در از دست رفتن و چند تکه شدن این قلمرو غمگنانه و گاهی خشمگینانه ابراز میکند: «زمانهای است که شبها بلندتر شدهاند چه رفت بر سر خورشید این دیار؟... دریغ! دریغ توس و نشابور را که رنده شدند دریغ بلخ و بخارا و قندهار، دریغ...»

حامد یعقوبی در رگ شعرهای مجموعه ی «برهوت» حال وهوای زمستان را تزریق کرده است. به اعتقاد شاعر تقویم زمانه جز زمهریر و سرما برای بشر ارمغانی به همراه نداشته است، گویی که تمام فصل ها زمستان هستند. برای مثال شاعر در بیت زیر در گرم بودن بهار وتابستان هم شک می کند: این آفتاب آخر خرداد است، یا پرتقال یخ زده ی اسفند/جز زمهریر محض چه آورده است، تقویم این جهان فروبسته یا مثلا در اولین شعر این مجموعه، چهار فصل سال حکم زمستان را پیدا می کنند: چه رفته باز که تقویمهای یخ زده،باری.../نشسته اند به پابوسی چهار زمستان/هزاروسیصد وهشتاد وچندبار فسردن/هزار وسیصد وهشتاد وچند بار زمستان/مگر کلاف گره خورده است ولانه ماران/که وا نمی شود ازپای این دیار زمستان سرما که در شعر فارسی سمبل دیرینه ی ناامیدی بوده است، در غزل های اجتماعی حامد یعقوبی تبدیل به وسیله ای برای اعتراض شده است. نوعی اعتراض به اوضاع زمانه را می توان در اشعار یعقوبی یافت، اما بیان سمبل وارِ شاعر خواننده را از یافتن چند وچون این اوضاع باز می دارد.

در واقع بهره گیری شاعر از زبان استعاری، به جای اینکه در خدمت شرح دلایل ناامیدی شاعراز زمانه باشد، ابزاری برای گله و شکایت است: چقدر خسته ام از کوچه های بی سر وته/ چقدر خسته ام از دست پیچ و خم هایم/ مرا رهاکن و بگذار زیر بار شکست/ به حال خویش بگریند بیش و کم هایم/ مرا رهاکن و بگذار شبی روزی/ زمانه پرشود از درد وغم هایم با این حال این تمام ماجرا نیست. برخی سروده های این مجموعه بیش از آنکه گلایه داشته باشند، رنگ وبوی نوعی تغزل آیینی به خود می گیرند. بیشتر این غزل های آیینی در رثای حضرت علی(ع) سروده شده اند: با اینکه ذوالفقار تو حکم برنده ای است/ اما کلام توست از آن ذوالفقارتر/ ما با توایم و با تو نه ایم، این چه عسرتی است/ عسرت که دیده است از این بی شمارتر؟/ وقتی نسیم زلف علی را کنارزد/ جان بی قرار اوشده، دل بی قرارتر/ ای آن که عرش تشنه ی سرمایه ات نشست/خورشید کودکی ست که در سایه ات نشست این اشعار آیینی به همراه چند شعر که شاعر آنها را به اساتید ودوستانش تقدیم کرده است، کورسویی از امید در بیشه زار ناامیدی شاعر به حساب می آیند. امیدی که شاعر را در انتظار گشایش گذاشته است.
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1390
  • چاپ جاری
    1
  • تاریخ اولین چاپ
    1390
  • شمارگان
    2500
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    80
  • ناشر
  • نویسنده
  • وزن
    150
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    یکشنبه 20 اردیبهشت 1394
  • شناسه
    26340
  • دسته بندی :
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
بازدیدهای اخیر شما