خاطرات سید کاظم اکرمی
سال نشر : 1389
تعداد صفحات : 219
معرفی کتاب
مرور کتاب های خاطرات مبارزان سیاسی و چهره های انقلابی همواره به سبب ماهیت پرکشش و فضای مملو از حادثه و کنش آنها مورد توجه و اقبال مخاطبان وسیعی از قشرهای گوناگون اجتماعی بوده است؛ نتایج حاصل از مطالعات فرهنگی روشمند و دقیق نیز موید همین مطلب است و چنانکه آمار رسمی تیراژ و فروش کتاب در کشور نشان می دهد انتشار مجموعه آثار «خاطرات» که چند سالی است از سوی حوزه هنری دنبال می شود، توانسته تحول چشمگیری در بازار کتاب ایجاد کرده و طیف های گسترده تری از مخاطبان را به عرصه کتابخوانی و مطالعه علاقه مند و جذب کند. کتاب «خاطرات سیدکاظم اکرمی» یکی از برجسته ترین آثاری است که تاکنون در این زمینه منتشر شده است و طی مدتی که از انتشار آن می گذرد به خوبی توانسته با جلب توجه و نظر مخاطبان، با آنها ارتباط برقرار کرده است. این کتاب موفق شده جای خودش را در میان قشرهای کتابخوان کشور باز کند که نقد و نظرهای متنوعی که در برخی از معتبرترین مطبوعات و سایت های اینترنتی منتشر شده است، گواهی روشنی بر این مدعاست.اکرمی در این کتاب که سی و نهمین اثر از مجموعه کتاب های «خاطرات» حوزه هنری محسوب می شود، با زبانی اثرگذار و صریح خاطرات خودش را با مخاطبان در میان می گذارد. به واسطه نقش و جایگاه حساسی که وی در دو دوره پیش و پس از انقلاب بر عهده داشته، خاطراتش حاوی مطالب تازه و ناگفته ای درباره برخی فرازهای تاریخی صدر انقلاب است که مطالعه آنها می تواند مخاطبان را با سویه های تازه تری از آن حوادث به ظاهر شناخته شده، آشنا کند. از دیگر ویژگی های برجسته این کتاب چیرگی بعد آموزشی بر وجه سیاسی آن است که این البته برخاسته از سابقه مدیریتی اکرمی طیّ دوره چهار ساله وزارتش در آموزش و پرورش (در سال های 1363 تا 1367) و نیز پیشینه تحصیلاتی اش در رشته برنامه ریزی درسی است. این ویژگی موجب شده که او در نگاه به هر مساله ای، بعد آموزشی و تربیتی آن را فرو نگذاشته و از منظر آن به بازخوانی و تحلیل وقایع بپردازد. از این لحاظ مطالعه این کتاب برای مخاطبان علاقه مند به حوزه مسائل آموزشی و تربیتی از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
زمان آزادی ام نزدیک بود. روزی گفتند که وسایل خود را جمع کنید. گمان کردم می خواهند ما را آزاد کنند ولی همه را راهی زندان اوین کردند. رسولی بازجوی کمیته با طعنه می گفت آزادی مرغی است در هندوستان که از درخت پریده است. در زندان اوین مقررات بسیار سختی حاکم بود. از روزنامه و کتاب و غیره خبری نبود. آنجا به من ملی کش یا فرجی می گفتند. رسولی گاهی اوقات چشم های بچه ها را می بست و آنها را از راهرو های پرپیچ و خم عبور می داد.صفحه 88
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1389
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1389
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات219
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن280
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 22 اردیبهشت 1394
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتدوشنبه 15 دی 1399
-
شناسه26395
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط