loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

راه برفی

ناشر سوره مهر

نویسنده مریم حاجیلو

تصویرگر نگین احتسابیان

سال نشر : 1388

تعداد صفحات : 80

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

«راه برفی»، اولین داستان کتاب، روایت شاعرانه ای است از خیال ها و خاطرات پسرکی که در سرما و سفیدی برف، زندگی اش را مرور می کند. از خیال های ذهن آشفته او در می یابیم که پدر ندارد، خواهرش بیمار است و او قرار است داروهای خواهرش را به او برساند. تمامی داستان، در خیالات کودکانه پسرک و در هاله ای از ابهام وسرما می گذرد و در مسیرش، قصه های کوتاهی از گذشته را نیز در ذهن قهرمان خود روایت می کند. این داستان در کنار داستان «دخترک غمگین تابلو نقاشی» تنها قصه های کتابند که قهرمان آن ها یک انسان است و باقی داستان های کتاب، قصه هایی فانتزی اند که از زبان حیوانات و گیاهان نقل می شوند. مثلا «خانه من کجاست» داستان قاصدکی است که از سفرهای همیشگی اش خسته شده و دوست دارد در جایی آرام بگیرد. او در مسیر سفرش با سپیداری برخورد می کند که مثل او آزاد نیست و نمی تواند به هر کجا که دلش می خواهد پرواز کند.

اما سپیدار مثل قاصدک از زندگی اش ناراضی نیست، چرا که «خانه من کجاست»، روایتی است ستایشگرانه از زندگی، آنگونه که هست؛ و دریچه ای است برای دیدن زوایای تازه ای از آنچه برایمان رنگ کهنگی گرفته است. نویسنده در داستان «ایستاده تنها»، قصه مترسکی را روایت می کند که به دنبال دوست می گردد. دیالوگ های او با پرندگان و حیواناتی که هر کدام درگیر شکار و زندگی روزمره خود هستند، به خوبی نمایشگر تنهایی او در مزرعه است. نویسنده داستانش را با اتفاقی نامنتظر و جذاب به پایان می رساند، پایانی که از مسیر تعلیق ها و گمانه زنی های مختلفی گذشته است. «ایستاده تنها» مثل دیگر داستانهای کتاب، در میان طبیعتی زنده و جاندار روایت می شود و لحنی ساده و مفاهیمی شاعرانه دارد. اما «دخترک غمگین تابلو نقاشی» در میان داستان های کتاب، از فانتزی بیشتری برخورداراست و ماجرای دختری را روایت می کند که دلش می خواهد بداند چرا دخترک تابلوی نقاشی اش اینقدر غمگین است. نویسنده قهرمانش را در خواب به دنیای تابلو می برد و پرده از راز دخترک نقاشی برمی دارد. «چرا زمین می چرخد» و «رویای موش کور» با موضوعات گفتگوی سیارات با یکدیگر و رویای موش کوری برای رسیدن خورشید به لانه تاریکش، از دیگر داستان های کتابند که با تصویرگری های زیبای نگین احتسابیان روایت شده اند.

درست است؛ این همان نشانه بود. پس دیوانه نشده بود و بیهوده نزده بود به دل سرما؛ ولی آخر کجا بود آن تک درخت؟ می بایست مدت ها پیش می دیده بودش؛ همان تنها درخت ایستاده بر بالای سرازیری ده؛ دهی که چنان در گودی دو صخره فرو رفته بود که اگر کسی درخت را نمی دید، محال بود باور کند نسل هاست زندگی در بین این دوصخره تیز و تیره جریان دارد.
صفحه ۱۲/ داستان «راه برفی»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما