تهران شبیه به هر شب دیگر سیاه بود
سال نشر : 1391
تعداد صفحات : 72
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 27028
10003022
معرفی کتاب
مجموعه «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود» دارای 50 قطعه شعر در قالب های غزل، سپید، نیمایی، ربایی و دوبیتی با مضامین عاشقانه، اجتماعی و مذهبی است. کتاب با غزل «درخت» و با این مطلع آغاز میشود: «برهنه قد کشیده در هجوم بادها درخت ببین چه کرده تازیانههای باد با درخت» «اتوبوس»، «پنجره»، «بندر»، «صدای مهربان مرگ»، از اشعار اجتماعی و «شکوفه»، «زن اسطوره ای» و «آن صبح سرد» از اشعار عاشقانه این مجموعه هستند. نام این مجموعه از مصراع اول غزلی با اسم «تهران» گرفته شده که غزلی اجتماعی و در ترسیم اوضاع و احوال پایتخت است.در غزلی دیگر با عنوان «حج» شاعر تجربه حسی خود را از این سفر معنوی سروده است. شفاعی غزلی دیگر را نیز در این مجموعه با عنوان «این سرخ منتشر» گنجانده است که آن را در سوگ شاعر شهید افغانستانی عبدالقهار عاصی سروده و آن را «به حنجره شهادت پسند» این شهید تقدیم کرده است. همچنین یکی از شعرهای این مجموعه در وصف حاج قربان سلیمانی نوازنده دوتار و خواننده موسیقی محلی شمال خراسان است.
به فریاد از خدا پرسیدم آخر چیست فرجامم
زمین با پوزخندی گفت: خواهی رفت در کامم...
الا یاران دستآموز مشتی دانه شیرین
ندارد در زبان من حلاوت، تشنه دامم
از آنسو زنگ و رومم نسبت الحاد میبندند
که مست هرچه تبریزم، خراب هرچه بسطامم...
این چند بیت از غزلی با عنوان «صدای مهربان مرگ» است که آرش شفاعی شاعر شناخته شده خراسانی آن را در مجموعه «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود» گنجانده است. زبان محکم و فخیم که طنطنه آن با درونمایه غزل مطابقت خوبی دارد، تناسبات لفظی و معنوی، اشارات تلمیحی زیبا، استفاده عالی از آرایه جاندارپنداری که بر اساس آن زمین به سخن میآید و با صراحت کلامی ترساننده فرجام آدمیان اعم از شاعر و مخاطب را بیان میکند و... از عواملی هستند که باعث شدهاند این غزل برای همیشه در ذهن مخاطبی مثل من بماند.
این غزل نمونهای از شیوه شاعری آرش شفاعی و نشان دهنده حال و هوای مجموعه شعر «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود» است و خصایص ذکر شده، خصایص سبکی آرش است. زبان محکم و فخیم و البته صریح، اتکاء ستودنی بر مجموعه داشتههای فرهنگ و ادبیات گذشته فارسی و تسلط بر آرایههای ادبی و استفاده بهجا، متعادل و با حساب و کتاب از آنها از این خصایص است.
زمین با پوزخندی گفت: خواهی رفت در کامم...
الا یاران دستآموز مشتی دانه شیرین
ندارد در زبان من حلاوت، تشنه دامم
از آنسو زنگ و رومم نسبت الحاد میبندند
که مست هرچه تبریزم، خراب هرچه بسطامم...
این چند بیت از غزلی با عنوان «صدای مهربان مرگ» است که آرش شفاعی شاعر شناخته شده خراسانی آن را در مجموعه «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود» گنجانده است. زبان محکم و فخیم که طنطنه آن با درونمایه غزل مطابقت خوبی دارد، تناسبات لفظی و معنوی، اشارات تلمیحی زیبا، استفاده عالی از آرایه جاندارپنداری که بر اساس آن زمین به سخن میآید و با صراحت کلامی ترساننده فرجام آدمیان اعم از شاعر و مخاطب را بیان میکند و... از عواملی هستند که باعث شدهاند این غزل برای همیشه در ذهن مخاطبی مثل من بماند.
این غزل نمونهای از شیوه شاعری آرش شفاعی و نشان دهنده حال و هوای مجموعه شعر «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود» است و خصایص ذکر شده، خصایص سبکی آرش است. زبان محکم و فخیم و البته صریح، اتکاء ستودنی بر مجموعه داشتههای فرهنگ و ادبیات گذشته فارسی و تسلط بر آرایههای ادبی و استفاده بهجا، متعادل و با حساب و کتاب از آنها از این خصایص است.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1391
-
چاپ جاری2
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات72
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن164
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 7 خرداد 1394
-
شناسه27028
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط