loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

یادداشت های زیرزمینی داستایوفسکی

ناشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

نویسنده فئودور داستایفسکی

مترجم رحمت الهی

ویراستار هرمز بوشهری پور

سال نشر : 1388

تعداد صفحات : 200

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 3064 10003022
208,000 197,600 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

داستایوفسکی از جمله متفکران برجسته عصر حاضر است. در اهمیت او همین بس که بزرگان تفکر معاصر غرب به آثارش توجه داشته اند و از او ستایش کرده اند. داستایفسکی از نویسندگان اندک شماری است که نیهیلیسم روزگار ما را به ژرفی دریافته و بیان کرده است. در میان آثار او، «یادداشت های زیرزمینی» آیینه تمام نمای روزگار ما و نقد حال انسان بیمار آخرالزمان است که بیماری تا عمق وجودش ریشه دوانیده است، ولی او هم چنان از باور آن سر باز می زند. این حکایات از ارزش های از ارزش افتاده ای سخن می دارد که منشأ بحران عالم غربی است.

تعریض ها و کنایات داستایوفسکی در این یادداشت ها همه به قدرتی است که قائمه عالم کنونی است و این عالم را راه برده اما اکنون دچار تزلزل و بحران سهمناکی است که نشانه هایش در همه عالم پیداست. داستان «یادداشت های زیرزمینی» گزارشی است از وضع بشر در دوره جدید، گزارشی که به جامه مبدل افسانه درآمده است.

فهرست مطالب کتاب یادداشت های زیرزمینی داستایوفسکی:
اشاره
قسمت اول - تاریکی
قسمت دوم - روی برف نمناک

کتاب یادداشت های زیرزمینی داستایوفسکی، نوشته فئودور داستایفسکی است و با ترجمه رحمت الهی در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

... مدت هاست این‌طوری زندگی می‌کنم ـ بیست سال است. چهل سال دارم. سابقاً در اداره‌ای مشغول بودم، اما اکنون دیگر شغلی ندارم. کارمند بدجنسی بودم. خشن بودم ـ و این ابراز خشونت شادم می‌کرد. چون از کسی رشوه نمی‌گرفتم و درآمدم نیز کم بود، می‌بایستی به‌ترتیبی دیگر خودم را راضی کنم. ـ اوهو، چه شوخی بیمزه و گندیده‌ای می‌کنم، اما بازهم آن را از یاد نمی‌برم و بر آن قلم نمی‌کشم. الان که آن را می‌نوشتم خیال می‌کردم، خیلی عمیق و باارزش می‌شود و اکنون که دوباره به آن رجوع می‌کنم، می‌بینم که شوخی ابلهانه‌ای بیشتر نیست، اما بازهم آن را باطل نمی‌کنم و خط نمی‌زنم.

... پشت میز اداره می‌نشستم. مثلاً یک‌نفر می‌آمد ـ ارباب‌رجوع غالباً تقاضاکنندگانی بودند و توضیحاتی می‌خواستند ـ هرکه بود، او را با دندان‌های برهم فشرده و خشمناک بیرون می‌کردم و سپس رضایت‌خاطر زائدالوصفی داشتم. یعنی هرگاه موفق می‌شدم که کسی را آشفته کنم و بترسانم، این رضایت‌خاطر حاصل می‌شد ـ و تقریباً همیشه موفق می‌شدم ـ همه می‌دانیم، این دسته ارباب‌رجوع متقاضی که به اداره‌های دولتی مراجعه می‌کنند، همه‌شان سست و ترسو هستند و همیشه هم یک ورقه درخواست در دست دارند ـ با وجود این‌ها یک‌مرتبه در بین ایشان یک‌نفر افسر پیدا شد که مخصوصاً از او بیش از همه متنفر بودم. به‌هیچ‌قیمتی نمی‌خواست بترسد. مهمیزهایش را به صدا درمی‌آورد و با پررویی و خروش جلو می‌آمد و به‌دلیل همین مهمیزها یک‌سال‌ونیم با او جنگیدم و بالاخره مغلوبش کردم و سروصدای مهمیزها را خواباندم. این واقعه در جوانی اتفاق افتاد.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما