loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سفر ابر کوچولو

ناشر سروش

نویسنده ملیحه بهرامی پارسا

تصویرگر حدیثه قربان

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 24

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

ابر کوچولو خواب بود که همه ابرها رفتند و آسمان صاف و آفتابی شد؛ بنابراین زود پا شد راه افتاد تا دوست هایش را پیدا کند. کمی که رفت، به چند تکه ابر پنبه ای کوچک رسید که داشتند گرگم به هوا بازی می کردند. ابرهای پنبه ای تا او را دیدند، با خوشحالی گفتند: «می آیی با ما بازی کنی؟» ابر کوچولو گفت:«خیلی دلم می خواهد؛ اما نمی توانم؛ چون باید دوست هایم را پیدا کنم.» و بعد از لحظه ای پرسید: «شما آن ها را ندیده اید؟» ابرهای پنبه ای گفتند: «آن ابرهای سفید بزرگ را می گویی؟» ابرکوچولو فوری گفت: «بله، آن ها دوست هایم هستند. می دانید کجا رفته اند؟» ابرهای پنبه ای درحالی که به کوه بلندی اشاره می کردند، گفتند: «به آن طرف!» ...
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما