loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

شب و جغد نقاش

ناشر سروش

نویسنده ملیحه بهرامی پارسا

photographer ساناز شفقی

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 16

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

یک شب دیگر پدر تا بال هایش را باز کرد که پرواز کند، مخمل گفت: «آقای سیاه! من کی می توانم مثل شما پرواز کنم؟» پدر با ناراحتی بال هایش را بست و اخم هایش را در هم کشید و گفت: «من کلاغ نیستم که سیاه باشم. من جغد هستم؛ یک جغد خاکستری.» مخمل با خجالت و خیلی آهسته گفت: «آخر شما خیلی ساکت هستید؛ مثل شب. شب هم سیاه است!» پدر با تعجب به مخمل نگاه کرد و گفت: «فکر می کنم تو شاعر بشوی.» مادر پرهای نرم او را نوازش کرد و گفت: «شاید هم نقاش بشود.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما