loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

عاقل تر شده ام

مستند نگاری از یک سفر جهادی

ناشر شهید کاظمی

نویسنده امین بابازاده

تحقیق و تنظیم کتاب دفتر ادبیات شطر

سال نشر : 1395

تعداد صفحات : 156

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 31688 10003022
9,000 8,100 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب «عاقل تر شده ام» روایت سفری است به دل یک روستا از توابع شهر هویزه در استان خوزستان؛ برای رفع مشکلاتی چند؛ مشکلاتی که باقی ماندنشان مانند زخم کهنه می ماند!

برای رفع یک درد از زندگی یک روستا. سفر بیست روزه یک نویسنده با عده ای از دانشجویان اردوهای جهادی؛ اتفاقات ریز و درشتی که بر این گروه جهادی گذشته است. از حملات سگ ها و پشه ها گرفته تا مبارزه با گرما، ساختن مسجد، خانه، درمان بیماران و رنگ زدن مدرسه.

این سفرنامه نگاهی است به اردوهای جهادی از نگاه نویسنده ای نیمه روشنفکر! نویسنده نیمه روشنفکر می کوشد در آنچه می بیند تردید کند و مورد پرسش قرار دهد؛ پرسش های عاقلانه. نویسنده خود در فصل آخر این سیاهه آورده است که این نوشته یک پا در تخیل دارد و یک پا و دست در واقعیت. بیشتر این نوشته واقعیت است و کمتر آن برآمده از ذهن نگارنده.

این سفرنامه از جنس سفرنامه های ناصرخسرو و مارکوپلو و حتی داستان سیستان نیست که برایش واکاوی مکان و آدم ها و رفتارها و گفتارها اصل باشد. حتی واکاوی سفرهای جهادی هم در دستور کار نیست. روایت سفری است که درون یک نویسنده در جریان است.

مدرسه را جایی ساخته بودند که چند روستا بتوانند از آن استفاده کنند؛ برای همین، بیرون روستا بود و یک کیلومتری با روستا فاصله داشت و بین چند روستا وسط دشت قرار گرفته بود. با خودم گفتم: یعنی قراره شب­ ها رو این­جا باشیم؟
به بچه­ ها گفتم: فکرنکنم در این چند روز با وجود این سگ ها بتونیم پامونو از مدرسه بیرون بذاریم.
ابو حامد گفت: عادت می­ کنید. این سگ­ ها هم شما رو چند روز اینجا ببینند، عادت می­ کنند!در این چند روز خودم دربست در خدمتم تا کاری به کار شما نداشته باشند. باهم می­ ریم و باهم برمی­ گردیم.
خیالِ جمع، کمی آسوده شد.
به مدرسه که رسیدیم، دیدیم که مدرسه هم الحمدالله از نظر امکانات در حد اعلی(!)است. در و پنجره وجود داشت، اما شیشه نداشت. البته خدارو شکر که دزدگیر آهنی داشت و از حملات ناشناخته سگ­ ها در امان بودیم! وسایل خنک کننده هم که نداشت. این تابستان، تابستان به یاد ماندنی خواهد بود.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما