حماسه یاسین: خاطرات سید محمد انجوی نژاد
3 (2)
سال نشر : 1402
تعداد صفحات : 127
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 3353
10003022
معرفی کتاب
کتاب حماسه یاسین، خاطرات سید محمد انجوی نژاد از رزمندگان گردان یاسین، و گروهان قهار، که وظیفه غواصی را در ایام جنگ ایران و عراق داشتند که انجوی نژاد آن را به صورت خاطرات داستانی روایی در 99 صفحه نوشته است. این کتاب به قلم سید محمد انجوی نژاد در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.کتاب حاضر، خاطرات است از رازها، شب زنده داریها، عملیات کربلای 4، همرزمان گردان نوح، گروهان ستار، اسماعیل قاآنانی، فرماندهان لشکر 21 امام رضا (ع)، مخلصین جبهه های جنگ گردان یاسین، شهید امیر نظری، معاون گردان یاسین و معاون تخریب لشکر 21 امام رضا (ع)، شهید خلیل محدثی فرمانده گردان یاسین که بیشتر خاطرات بر اساس این بزرگان و حوادث گردانها و شهادت شهیدان گردانها، می چرخد.
حرکت از مشهد مقدس، حرکت به سمت اهواز، پیوستن به لشکر تخریب 21 امام رضا، آشنایی با گردانهای نظیر نوح، ستار، یاسین، شرکت در عملیات کربلای 4، شهادت هم رزمان و عزیزان که از دوران دبستان با هم بوده اند، مانند شهید شیبانی، نحوه شهادت، شوخی های شهادت گونه شهیدان در هنگام ادامه شدن برای رحل سفر، رو به رو شدن با نیروهای عراقی، پیروزی پس از جنگ، تمرین غواصی، جنگهای دریایی غواصی از اهم مطالب کتاب حاضر است.
کتاب حماسه یاسین: خاطرات سید محمد انجوی نژاد، تقدیم شده است به همه شهدای غواص و خانواده های شهدای گردان یاسین. در کتاب همواره از دو شهید علی شیبانی و سید هادی مشتاقیان یاد می کند که بیشتر حوادث کتاب دور و بر او و دوستانش می گردد. کتاب حائز رتبه اول کتاب دفاع مقدس، ادبیات دفاع مقدس و جشنواره ایثار، ادب و پایداری 1379 گردیده است.
چند روز از اقامتم در گردان نگذشته بود که فهمیدم در گردان خبرهایی هست؛ خبرهایی که تا آنوقت برایم سابقه نداشت. یک ساعت به اذان صبح مانده، در تاریکی فضای حسینیۀ گردان، مانند نماز جماعت، جو نورانی نماز شب حاکم و صدای ناله و مناجات بلند بود. هر ساعت از شب که اتفاقی از خواب بیدار میشدم، میدیدم کسی در اتاق نیست! این برایم معمّا شده بود.
کار طاقتفرسای آموزش غواصی دیگر رمقی برای کسی باقی نمیگذاشت. واقعاً شبهایی که قرار نبود برای تمرین به کارون برویم، از خستگی بیهوش میشدم. این امر هر چند شب یکبار بیشتر اتفاق نمیافتاد؛ ولی بازهم شبهایی که قرار نبود برای تمرین به کارون برویم، از خستگی بیهوش میشدم. اما باز هم بچهها این شبها را غنیمت میشمردند و به رازونیاز میپرداختند.
یک شب بیدار شدم و دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون. چون معمولاً صابون در دستشویی نبود، کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم. ناگهان یکّه خوردم. پشت کارتنهای تغذیه، قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم. رفتم داخل. زیر نور مهتاب، چهرۀ ملتهب و گریان و دستان به التماس بلند شدۀ مسعود شادکام نمایان شد. مدتی نشستم و با صدای ناله و گریۀ مسعود همنوا شدم. در قنوتش داشت تندتند با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ میخواند و اشک میریخت. دیگر نیازی به صابون نبود! شسته شده بودم و پاک.
شبهایی که دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار میشدم، هر چه میگشتم تا بچههای گردان را پیدا کنم، نمیتوانستم؛ نه داخل مسجد و نه در اتاقهای گردان. مگر تکوتوکی که احتمالاً در کارشان ناشی بودند!
کار طاقتفرسای آموزش غواصی دیگر رمقی برای کسی باقی نمیگذاشت. واقعاً شبهایی که قرار نبود برای تمرین به کارون برویم، از خستگی بیهوش میشدم. این امر هر چند شب یکبار بیشتر اتفاق نمیافتاد؛ ولی بازهم شبهایی که قرار نبود برای تمرین به کارون برویم، از خستگی بیهوش میشدم. اما باز هم بچهها این شبها را غنیمت میشمردند و به رازونیاز میپرداختند.
یک شب بیدار شدم و دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون. چون معمولاً صابون در دستشویی نبود، کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم. ناگهان یکّه خوردم. پشت کارتنهای تغذیه، قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم. رفتم داخل. زیر نور مهتاب، چهرۀ ملتهب و گریان و دستان به التماس بلند شدۀ مسعود شادکام نمایان شد. مدتی نشستم و با صدای ناله و گریۀ مسعود همنوا شدم. در قنوتش داشت تندتند با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ میخواند و اشک میریخت. دیگر نیازی به صابون نبود! شسته شده بودم و پاک.
شبهایی که دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار میشدم، هر چه میگشتم تا بچههای گردان را پیدا کنم، نمیتوانستم؛ نه داخل مسجد و نه در اتاقهای گردان. مگر تکوتوکی که احتمالاً در کارشان ناشی بودند!
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1402
-
چاپ جاری37
-
تاریخ اولین چاپ1387
-
شمارگان2200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات127
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن175
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 12 اردیبهشت 1388
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 8 مهر 1402
-
شناسه3353
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
حسن کاظمی
سید محمد انجوی نژاد از بهترین و با سوادترین سخنرانان ایران هستند.
4 آبان 1402