نگاهی به معرفت شناسی در فلسفه غرب
سال نشر : 1388
تعداد صفحات : 192
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 34920
10003022
معرفی کتاب
کتاب نگاهی به معرفت شناسی در فلسفه غرب، درباره شناخت های انسان، ارزشیابی انواع معرفت، تعیین ملاک صحت و خطای آن و توجیه علوم و امکان یا عدم امکان آن بحث می کند. این کتاب نوشته حسن معلمی است و در انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.پرسشهایی چون آیا جهان پدیدآورندهای دارد؟ او کیست؟ آیا جهان به سوی هدفی پیش میرود؟ هدف آفرینش چیست؟ و … نشان میدهد که انسان همواره در پی رسیدن به درک حقیقت است. صدالبته که در این راه همه انسانها قادر نخواهند بود به حقیقت دست یابند و گاهی گرفتار اشتباه میشوند. همین امر ضرورت معرفت شناسی را اثبات میکند. در پژوهش حاضر که به بررسی این ضرورت پرداخته است با مباحث مختلفی روبرو هستیم از جمله تعریف معرفت شناسی، ادعای شک گرایان، انواع و مبادی معرفت، انواع علم، انواع تصور، انواع مفاهیم کلی، مطابقت قضایا با واقع و … که همگی با پرسش و پاسخهایی در زمینههای مشابه مورد بررسی قرار میگیرند.
اثر نگاهی به معرفت شناسی در فلسفه غرب، از یک مقدمه و سه فصل تشکیل شده است:
*1.فصل اول: معرفت شناسی در یونان باستان
پارمیندس
سوفسطائیان
سقراط
دموکریتس
افلاطون
ارسطو
رواقیان
اپیکور
شکاکان
نوافلاطونیان
نتیجه گیری
*2.فصل دوم: معرفت شناسی در قرون وسطا
مقدمه
آگوستین (430 - 354 م )
بویس ( 525 - 470 م )
روسلان ( 1120 - 1050 م )
آبلار ( 1142 - 1079 م )
راجبر بیکن ( 1294 - 1214 م )
توماس آکویناس ( 1274 - 1225 م )
اوکام ( 1349 - 1285 م )
جمع بندی
*3.فصل سوم: معرفت شناسی در فلسفه جدید
مقدمه
دکارت
اسپینوزا ( 1677 - 1632 م )
لایب نیتس ( 1646 - 1716 م )
فلسفه تجربی
لاک ( 1704 - 1623 م )
بار کلی ( 1753 - 1658 م )
هیوم ( 1771 - 1716 م )
کانت ( 1804 - 1724 م )
معرفت شناسی بعد از کانت
ایده آلیسم
فیخته ( 1814 - 1762 م )
هگل ( 1831 - 1770 م )
شوپنهاور ( 1860 - 1788 م )
پراگماتیسم
پیرس ( 1914 - 1839 م )
ویلیام جیمز ( 1910 - 1842 م )
پوزیتویسم
سخن نهایی
نگاهی به معرفت شناسی در فلسفه غرب، درباره شناخت های انسان، ارزشیابی انواع معرفت، تعیین ملاک صحت و خطای آن و توجیه علوم و امکان یا عدم امکان آن بحث می کند. معرفت شناسی در فلسفه غرب، در یونان باستان و به صورت مباحث ضمنی و موردی، جزئی از فلسفه بوده است. پس از طرح شدن اشکالات سوفسطاییان، افلاطون و ارسطو به گونه ای جدی تر و منظم تر بدین مباحث پرداختند. ارسطو و افلاطون اصل توانایی عقل برای رسیدن به واقع را قبول داشتند، اما افلاطون ادراکات عقل را از حس معتبرتر می شمرد و ارسطو به چگونگی حصول علم عنایت داشت. پس از افلاطون، شکاکان به طور منظم به معرفت شناسی پرداختند و در وجود یقین و مطابقت تشکیک کردند. در قرون وسطی عمده مباحث بر محور کلیات می چرخید و در این باره سه نظریه وجود داشت: اصالت واقع؛ اصالت معنا؛ اصالت تسمیه. تأکید آگوستین بر علم حضوری و تأکید اکام و دیگران بر ادراک حسی، ازجمله موارد قابل اشاره در این دوران است.
معرفت شناسی در فلسفه جدید از دکارت آغاز می شود. دکارت از شک آغاز می کند و مهم ترین امر در نظر او، یافتن روشی ایده آل برای پاسخگویی به پرسش هایی درباره معرفت صحیح است. دکارت در ارائه ایده آلیسم قوی تر از رئالیسم است، اما به دلیل برداشتن قدم های اساسی در راه معرفت شناسی، به حق می توان او را پدر فلسفه جدید به شمار آورد. اسپینوزا برخلاف دکارت که برای درک حقیقت از خود آغاز می کرد، حقیقت جویی را از خدا آغازید.
هماهنگی به عنوان ملاک صدق و شهود به عنوان بالاترین معرفت، از نکات مهم فلسفه اوست. با پدید آمدن فلسفه تجربی، فطریات عقلی مردود دانسته شد و حس گرایی چارچوب همه ادراکات بشری گشت. لاک، بارکلی و سرانجام هیوم، سه فیلسوف برجسته جریان تجربه گرایی در فلسفه غرب و معرفت شناسی آن به شمار می آیند. اگرچه فلاسفه تجربی یکسان و یکدست نمی اندیشند و در مبنا و نتایج تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند، باید دانست که اعتقاد به اصالت حس در تصور و تصدیق، به نتیجه ای جز شکاکیت نخواهد رسید. در این میان، هیوم با پذیرش مبنای اصالت تجربی محض نتیجه را ملتزم شد. نقد و بررسی تجربه گرایی، وجود معرفت شناختی فلسفه غرب را آشکارتر می سازد. کانت نماینده تلاقی عقل گرایی قرن هفدهم و تجربه گرایی انگلیسی است. وی با این که در سنت عقل گرایی رشد کرده بود، به گفته خود با نوشته های هیوم از خواب جزم گرایی بیدار شد.
در فلسفه کانت اساس علم تجربه است و معرفت حصولی، برآیندی از ذهن و خارج است. علوم حصولی مطابقت می طلبند و به دلیل دستگاه ذهن و فهم، هیچ گاه این مطابقت احراز نمی شود. در فلسفه کانت، مشکل مطابقت نه تنها مرتفع نمی شود، بلکه حل آن محال قلمداد می گردد. وقتی کانت مطابقت را غیرممکن دانست، تلاش در امور فلسفی بی حاصل تلقی شد و معرفت در قلمرو امور زمانی و مکانی نیز مساوی با ذهن به اضافه با عین شد. فلاسفه بعد از کانت، به زودی نظام فلسفی او را کنار گذاشتند، ولی تردید او را در مسأله مطابقت جدی گرفتند، به گونه ای که برخی پیرو ایده آلیسم محض شدند و برخی دیگر نیز ایده آلیم عینی را مطرح ساختند.
از میان فلسفه های بعد از کانت، با همه تنوع مباحث و فراوانی فیلسوفان، از نگاه معرفت شناسی و مباحث کلیدی آن، سه جریان هم وجود دارد: ا یده آلیسم، پراگماتیسم و پوزیتیویسم. در نظر فیلسوفان جریان ایده آلیسم، معتبر آن است که نه تنها صورت علم را ذهن بدانیم، بلکه ماده آن را که کانت برآمده از خارج می دانست نیز ا مری ذهنی بشماریم و حقیقت تماماً ذهنی قلمداد شود. فیشته، هگل و شوپنهاور، ازجمله فلاسفه ایده آلیسم به شمار می آیند. در پراگماتیسم، معرفت حقیقی معرفتی است که مفید و ثمربخش باشد و صادق بودن هر باوری در ثمربخشی آن است. پیرس و ویلیام جیمز از فیلسوفان پراگماتیست محسوب می شوند. نظریه پوزیتیویسم اندیشه را در معنا و صدق به تجربیات حسی بشری وابسته می داند و تنها قضایایی را معنادار و مطابق با واقع می شمارد که تحقیق پذیر تجربی باشند. حلقه وین، نخستین مکتب کامل این فلسفه است که «اندیشه پوزیتیویسم منطقی» را رواج داده و مطرح ساخته است.
معرفت شناسی در فلسفه جدید از دکارت آغاز می شود. دکارت از شک آغاز می کند و مهم ترین امر در نظر او، یافتن روشی ایده آل برای پاسخگویی به پرسش هایی درباره معرفت صحیح است. دکارت در ارائه ایده آلیسم قوی تر از رئالیسم است، اما به دلیل برداشتن قدم های اساسی در راه معرفت شناسی، به حق می توان او را پدر فلسفه جدید به شمار آورد. اسپینوزا برخلاف دکارت که برای درک حقیقت از خود آغاز می کرد، حقیقت جویی را از خدا آغازید.
هماهنگی به عنوان ملاک صدق و شهود به عنوان بالاترین معرفت، از نکات مهم فلسفه اوست. با پدید آمدن فلسفه تجربی، فطریات عقلی مردود دانسته شد و حس گرایی چارچوب همه ادراکات بشری گشت. لاک، بارکلی و سرانجام هیوم، سه فیلسوف برجسته جریان تجربه گرایی در فلسفه غرب و معرفت شناسی آن به شمار می آیند. اگرچه فلاسفه تجربی یکسان و یکدست نمی اندیشند و در مبنا و نتایج تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند، باید دانست که اعتقاد به اصالت حس در تصور و تصدیق، به نتیجه ای جز شکاکیت نخواهد رسید. در این میان، هیوم با پذیرش مبنای اصالت تجربی محض نتیجه را ملتزم شد. نقد و بررسی تجربه گرایی، وجود معرفت شناختی فلسفه غرب را آشکارتر می سازد. کانت نماینده تلاقی عقل گرایی قرن هفدهم و تجربه گرایی انگلیسی است. وی با این که در سنت عقل گرایی رشد کرده بود، به گفته خود با نوشته های هیوم از خواب جزم گرایی بیدار شد.
در فلسفه کانت اساس علم تجربه است و معرفت حصولی، برآیندی از ذهن و خارج است. علوم حصولی مطابقت می طلبند و به دلیل دستگاه ذهن و فهم، هیچ گاه این مطابقت احراز نمی شود. در فلسفه کانت، مشکل مطابقت نه تنها مرتفع نمی شود، بلکه حل آن محال قلمداد می گردد. وقتی کانت مطابقت را غیرممکن دانست، تلاش در امور فلسفی بی حاصل تلقی شد و معرفت در قلمرو امور زمانی و مکانی نیز مساوی با ذهن به اضافه با عین شد. فلاسفه بعد از کانت، به زودی نظام فلسفی او را کنار گذاشتند، ولی تردید او را در مسأله مطابقت جدی گرفتند، به گونه ای که برخی پیرو ایده آلیسم محض شدند و برخی دیگر نیز ایده آلیم عینی را مطرح ساختند.
از میان فلسفه های بعد از کانت، با همه تنوع مباحث و فراوانی فیلسوفان، از نگاه معرفت شناسی و مباحث کلیدی آن، سه جریان هم وجود دارد: ا یده آلیسم، پراگماتیسم و پوزیتیویسم. در نظر فیلسوفان جریان ایده آلیسم، معتبر آن است که نه تنها صورت علم را ذهن بدانیم، بلکه ماده آن را که کانت برآمده از خارج می دانست نیز ا مری ذهنی بشماریم و حقیقت تماماً ذهنی قلمداد شود. فیشته، هگل و شوپنهاور، ازجمله فلاسفه ایده آلیسم به شمار می آیند. در پراگماتیسم، معرفت حقیقی معرفتی است که مفید و ثمربخش باشد و صادق بودن هر باوری در ثمربخشی آن است. پیرس و ویلیام جیمز از فیلسوفان پراگماتیست محسوب می شوند. نظریه پوزیتیویسم اندیشه را در معنا و صدق به تجربیات حسی بشری وابسته می داند و تنها قضایایی را معنادار و مطابق با واقع می شمارد که تحقیق پذیر تجربی باشند. حلقه وین، نخستین مکتب کامل این فلسفه است که «اندیشه پوزیتیویسم منطقی» را رواج داده و مطرح ساخته است.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1388
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1385
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات192
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن244
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 6 آبان 1394
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 22 مهر 1402
-
شناسه34920
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط