loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

راحت بخوانید 6: مورچه ای که سیر نمی شد

سلام کلاس اولی ها

ناشر کتاب نیستان

نویسنده داریوش صادقی

تصویرگر گلناز محمودی

سال نشر : 1398

تعداد صفحات : 24

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 36084 10003022
8,500 8,100 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این مجموعه برای کلاس اولی ها به عنوان تقویت روانخوانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد ولی چون محتوای داستانها همه گروه های سنی را در بر می گیرد، کودکان و نوجوانان می توانند از آنها بهره ببرند.

موضوع اصلی : عواقب حرص و طمع - نقش تفکر در زندگی درست - تفکر در مورد زندگی روزمره

هدف : توجه به فعالیت هایی که بصورت روزمره انجام می دهیم. پرهیز از حرص و طمع و تلاش برای زندگی متعادل و هدفمند

شرح محتوی : داستان عنکبوتی است که بالای درخی زندگی می کند و همواره در جستجوی چیزهای تازه و یادگرفتن است. روزی مورچه ای را می بیند که خوشه های بزرگی را با خودش به سوی لانه اش حمل می کند و از مورچه می پرسد تو این همه غذا را برای چه جمع می کنی؟ مورچه می گوید برای روز های آینده زمانی که غذا پیدا نمی شود. عنکبوت که از کارهای مورچه بسیار شگفت زده شده است همیشه پیش خودش لانۀ مورچه را تصور می کند که خیلی بزرگ است و غذاهای زیادی در آن وجود دارد و روزی را تصور می کند که مورچه تمام این غذاها را خورده است و از همۀ موجودات جنگل بزرگ تر شده است.

یک روز عنکبوت با تار نازکی از شاخه ای آویزان شده بود و روی هوا تاب می خورد. مورچه را دید که خوشه ی گندم بزرگی را به سختی و با تلاش بسیار به سوی لانه می کشد. پایین تر رفت تا به نزدیکی مورچه رسید. با تعجّب به خوشه ی بزرگِ گندم نگاهی انداخت و به مورچه گفت :" فکر نمی کنی یک دانه از این خوشه ی گندم برای غذای امروز تو کافی باشد؟"

مورچه که به شدّت خسته شده بود و نفس نفس می زد به خوشه ی گندم تکیه داد و گفت : "یک دانه برای امروز کافی است. امّا فردا چی؟ پس فردا چی؟ روزهای دیگر چی؟ "

عنکبوت کمی نزدیک تر رفت و به آرامی گفت :" فردا هم روز دیگری است. مثل امروز با کمی تلاش می توان غذایی پیدا کرد."

مورچه در حالی که عرق هایش را پاک می کرد لبخندی زد و گفت :" این همه حیوان دراین جنگل زندگی می کنند که از من هزار برابر بزرگتر و قوی ترهستند و هزاران برابر من هم غذا می خورند. اگر فردا صبح از خواب بیدارشوم و ببینم که همه ی غذاها را خورده اند و من نتوانم چیزی پیدا کنم، از گرسنگی خواهم مُرد. " و ...
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما