loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

تشنه و دریا: خاطرات یکی از پاسداران بیت امام محمدتقی رضایی کوپایی

یادها - 33

5 (1)

ناشر موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده غلامعلی رجایی

سال نشر : 1392

تعداد صفحات : 266

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

«تشنه و دریا» عنوان کتابی است که در آن غلامعلی رجایی خاطرات پاسدار محمد تقی رضایی کوپالی، از پاسداران حلقه اول حفاظت از امام و بیت امام در جماران را جمع آوری و منتشر کرده است.
پاسدار محمد تقی رضایی کوپالی از اهالی روستای نهوج اردستان اصفهان است که به پیشنهاد خودش این خاطرات جمع آوری و نگاشته شده. وی باتوجه به اینکه در حال حاضر دارای مدارج بالای نظامی است خواسته که در این کتاب تنها با عنوان پاسدار نام برده شود.

در مقدمه ی ابتدایی این کتاب که توسط گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) تهیه و تنظیم شده، ضمن اشاره به اهمیت و زیبایی ثبت و مطالعه تاریخ، از انقلاب اسلامی ایران به عنوان رخدادی منحصر به فرد در تاریخ سرزمین ایران یاد شده است.

همچنین در مقدمه به ضمایمی نظیر عکس و اسنادی که تاکنون منتشر نشده است و در این کتاب آمده است نیز اشاره می شود.

در بخشی از این کتاب آمده است: «یک روز یکی از برادران شهرستانی که در آنجا نگهبان بود و تشنگی شدیداً به او فشار آورد به هر سه منزلی که در اطراف محل نگهبانی او قرار داشت مراجعه کرده و زنگ زده بود ولی کسی جواب او را نداده بود، چون هر سه درب غیرفعال بودند. ایشان آنقدر زنگ درب غیرفعال منزل امام را زده بود که امام اجباراً خودشان پشت در آمده و به او پاسخ دادند و گفتند: بفرمایید. نگهبان خود را به امام معرفی کرد و با لحنی خودمان با ایشان گفت: اگر زحمتی نیست یک لیوان آب برای من بیاورید. بنا به گفته خودش بعد از چند لحظه دیده بود پیرمردی که قیافه اش مثل امام است! یک لیوان آب برای او آورد. او آب را که می خورد لیوانش را پس می دهد و ماجرا را برای پاسبخش تعریف می کند که: سر پست خیلی تشنه بودم و آب هم نداشتم، بعد هم گفته بود خدا پدر این صاحبخانه را بیامرزد تا زنگ زدم پیرمردی که شبیه امام بود رفت و برایم آب آورد. بعد از پاسبخش پرسیده بود: مگر منزل امام اینجاست؟ وقتی پاسبخش برای او درباره موقعیت پست توضیحاتی می دهد آن برادر پاسدار یک دفعه از حال می رود. چون می بیند از آن قسمت تا بالای پله ها رفت و آمد برای امام خیلی سخت بوده ولی چون کسی در منزل نبوده و یا امام نخواسته زنگ بزند و خدمتکاری را مطلع کند، خودش دومرتبه این پله ها را طی کرده و برای او آب آورده است.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما