بنیادهای اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی در نظریه علامه مرتضی مطهری (ره)
سال نشر : 1390
تعداد صفحات : 190
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 37167
10003022
معرفی کتاب
پژوهش حاضر در پی انجام دو تلاش نظری بر روی نظریة علامه مطهری در زمینه علل وقوع انقلاب اسلامی است که عبارتند از: اول. ساختاربندی؛ یعنی اجزاء و مقولات مختلف نظریه ایشان که پراکنده و آمیخته در یکدیگر هستند، در درون یک ساختار دقیق و منطقی قرار گیرند؛ دوم. بسط؛ یعنی پاره هایی از نظریه آیت الله شهید که موجز یا مبهم بیان شده اند، با تکیه بر سایر گفته ها و نوشته های ایشان، گسترش و تفصیل یابند.روش پژوهش حاضر، «توصیفی» است؛ زیرا در پی ارائه گزارش و روایتی مبسوط و ساختاریافته از نظریه علامه مطهری درباره تبیین انقلاب اسلامی است. در واقع، نظریه علامه مطهری معطوف به «تبیین یک پدیده اجتماعی» (انقلاب اسلامی) می باشد اما پژوهش حاضر، معطوف به «توصیف یک نظریه» (نظریه مطهری درباره تبیین انقلاب اسلامی) است.
کتاب بنیادهای اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی در نظریه علامه مرتضی مطهری (ره) از سه فصل به شرح زیر تشکیل شده است.
فصل اول با عنوان «مبانی نظری»، به بررسی مبانی نظریه علامه مطهری درباره علل وقوع انقلاب اسلامی پرداخته شده است. این مبانی مشتمل بر دو قلمرو نظری می باشد: در حوزه مبانی معرفت شناختی نویسنده به نتایج ذیل دست یافته است: اول. این که از نظر علامه مطهری، امکان دستیابی به معرفت اجتماعی مطابق با واقع وجود دارد، ولی از آنجا که بخشی از جامعهشناسی دربردارندة معرفتهای تجربی است و معرفت تجربی نیز ذاتاً، غیریقینی و یا حداکثر ظنّی است؛ یافتههای محقق اجتماعی، جنبة احتمالی به خود میگیرد. به بیان دیگر، شناخت محقق از جامعه و مناسبات اجتماعی در حوزهای که از روش تجربی بهره میگیرد، فاقد قطعیت و حتمیت است و این به خصوصیت ذاتی روش تجربی باز می گردد. دوم. آیت الله شهید در مقام شناخت علل وقوع انقلاب اسلامی، به تکثرگرایی روش شناختی روی آورده و از روشهای مختلف تجربی، ذهنی ـ عقلی و نقلی بهره برده است. سوم. ایشان یافتههای خود را از نظر میزان تعمیم، میان دامنه میانگارد. بخش دوم از فصل اول به هستیشناسی اجتماعی اختصاص دارد و طی آن مکشوف گشت: اول. انسانشناسی علامه مطهری مبتنی بر انسانشناسی دینی است و این نوع انسانشناسی، تأثیر عمیقی بر تبیین اجتماعی وی نهاده است. سازوکار ارتباط میان انسانشناسی و تبیین اجتماعی به این صورت است که: از یک سو، پدیدههای اجتماعی محصول کنشهای عاملیتهای انسانی هستند. و از سوی دیگر، خصوصیات عاملیتهای انسانی در تکوین ماهیت پدیدههای اجتماعی، دخالت دارد. به عنوان مثال، علامه مطهری مدعی است که انقلاب اسلامی یک انقلاب فطری است؛ زیرا ریشه در مطالبات و جهت گیریهای فطری کنشگر مسلمان ایرانی داشته است. دوم. علامه مطهری برای جامعه، وجود حقیقی قائل است اما در عین حال، فرد را مستحیل در جامعه نمیانگارد و برای فرد، استقلال نسبی از ساختارهای اجتماعی را میپذیرد. سوم. از نظر ایشان، در جهان اجتماعی، رابطة علیّت وجود دارد اما علل، محدود به علل مادّی نمیشوند، بلکه علل معنوی و غیر مادّی نیز مدخلیّت دارند. علاوه بر این، تبیین علّی در جامعهشناسی محتاج رجوع از سطح ساختارها به مبانی و سطح خُرد است؛ یعنی فاعلیت حقیقی در جهان اجتماعی به کنشگران اجتماعی بازمیگردد، نه به ساختارها. ساختارهای اجتماعی به مثابه بسترها و زمینههایی هستند که در برابر وقوع کنش از سوی عاملیت انسانی، خصوصیت بازدارندگی و یا خصوصیت پیشبرندگی دارند. چهارم. آیت الله شهید، دگرگونیهای اجتماعی را از دو نظر مورد بررسی جامعهشناختی قرار داده است: یکی از نظر محتوا و دیگری از نظر صورت. او بر این عقیده است که دگرگونیهای اجتماعی دارای محتواهای متکثر و گوناگون هستند. از سوی دیگر، دگرگونیهای اجتماعی دارای اشکال و صورتهایی از قبیل اصلاح، کودتا و انقلاب هستند. انقلاب اجتماعی، رویدادی است که در آن، اکثریت مردم برضدّ نظم حاکم موجود برای ایجاد نظم اجتماعی مطلوب، طغیان و عصیان میکنند و در اثر آن، ساخت جامعه دچار تغییر بنیادی میشود.
فصل دوم با عنوان «علل معطوف به ساختارهای اجتماعی»، به شناخت و تحلیل علل معطوف به ساختارهای اجتماعی پرداخته شده است. برای این منظور، دربارة سه علت ساختاری بحث شده است: در بخش اول توضیح داده شد که رژیم پهلوی از آغاز پیدایش، اقدامات دین ستیزانهای را در راستای غربی سازی ایران و مبارزه با دین اسلام در دستور کار خود قرار داد که این اقدامات، بر جامعة دینگرای ایران گران آمده و به شکلگیری نهضت اسلامی قدرتمندی در اوایل دهة چهل انجامید. از سوی دیگر، اسلام نیز به عنوان ایدئولوژی انقلاب، تنها به توصیف و تعریف بحران یاد شده نپرداخت؛ و کارکرد اسلام در مرحلة معرفی تعارض نظم اجتماعی دینی با نظم اجتماعی سکولار، متوقف نماند، بلکه اسلام علاوه بر این، دربردارندة آموزههایی انقلابزا و تحرکبخشی بود که توانست قدرت عبور از نظم اجتماعی سکولار را ـ که از سوی حاکمیت سیاسی، به تدریج در کام جامعة ایرانی ریخته میشد ـ به تودههای مردم اعطا نماید و آنها را با هدف ایجاد انقلاب اجتماعی و شوریدن بر ضدّ رژیم سیاسی طاغوتی، به تحرک و عصیان وادارد. در این بخش به چند آموزهای که علامه مطهری بر آنها تأکید کرده است، اشاره شده است که عبارتند از جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و شهادتطلبی. دربارة امر به معروف و نهی از منکر گفته شد که این اصل مسلّم اسلامی، کنشگر مسلمان را به سوی اصلاحجویی و مطالبة تغییر شرایط نامطلوب سوق می دهد و او را از بیتفاوتی و مسئولیت ناپذیری برحذر میدارد. شهادتطلبی نیز آموزهای است که کنشگر مسلمان در اثر باورمندی به آن، هم در پیوندی عارفانه و عاشقانه با خداوند قرار میگیرد و رضایت او را به عنوان هدف غایی خود برمیگزیند، و هم به حکم خداوند، اوضاع و احوال اجتماعی موجود را که هندسهای الهی و دینی ندارد، برنمیتابد و با آن میستیزد تا در این مسیر، جان خود را از دست میدهد. در بخش سوم به بررسی امدادهای غیبی پرداختیم. در آغاز گفته شد که امدادهای غیبی عبارتند از یاری رسانیهای خدای متعال نسبت به بندگان اهل مجاهدت و اخلاص. همچنین اشاره گردید که امدادهای غیبی گاهی نصیب فرد انسان میشود و گاهی نصیب جامعه. علامه مطهری بر این باور است که یکی از اهداف پیامبران، ایجاد ایمان عمیق در افراد نسبت به عالم غیب و علاوه بر این، مرتبط سازی آنها با این عالم است. آیت الله شهید تأکید می کند که لازمة برخورداری از امدادهای غیبی، تحقق دو شرط است: یکی تلاش و کوشش و عمل صالح، دیگری انگیزة الهی و نیّت خالص. در صورت برخورداری فرد از این شرایط، خداوند متعال او را در رسیدن به اهدافش کمک مینماید و موانع را از پیشروی او برطرف میسازد. بنابراین، نظام جهان نسبت به حق و باطل، عدل و ظلم و خیر و شرّ، بیتفاوت و بیطرف نیست بلکه حق و عدل و خیر را تأیید میکند و برای آنها، اصالت قائل است. در پایان نیز به برخی از گونهها و اقسام امدادهای غیبی که در وقوع انقلاب اسلامی مؤثر بودند، اشاره شد.
فصل سوم با عنوان «علل معطوف به عاملیت های انسانی»، به سه علت خُرد پرداخته شده است. در بخش اول از مدخلیّت علّی امام خمینی (ره) در وقوع انقلاب اسلامی سخن به میان آمد و تأکید گردید که ماهیت رهبری وی در انقلاب اسلامی، متفاوت با الگوی رهبری کاریزمایی است؛ چراکه رابطة او با مردم، عقلانی بود و از سوی دیگر، شخص وی موضوعیت مستقل نداشت بلکه او به دلیل انتساب به ایدهآلهای فرهنگی اسلام شیعی و قرابت با آنها، مقبولیت عام یافت و در جایگاه رهبری انقلاب قرار گرفت. در بخش دوم، به همراهی روحانیت شیعه با نهضت اسلامی اشاره گردید و کارکردهای آن به عنوان حلقة واسط میان امام خمینی (ره) و تودههای مردم بیان شد. همچنین به این پرسش مهم نیز پاسخ داده شد که چرا روحانیت شیعه بیشتر از روحانیت سنی، متمایل به انقلاب و خیزش اجتماعی بوده است؟ در بخش پایانی نیز، تکوین ارادة ایجاد انقلاب در تودههای مردم به عنوان علت سوم از علل معطوف به عاملیتهای انسانی معرفی شد. همچنان که بیان شد، تکوین ارادة ایجاد انقلاب در تودههای مردم از دو مقولة مقدماتی ناشی شده است: یکی تولید شدن آگاهی انقلابی در ذهن تودههای مردم و دیگری منطبق بودن آگاهی انقلابی با فطرت تودههای مردم. در واقع، حضور این دو مقوله به شکلگیری ارادة ایجاد انقلاب در توده های مردم انجامیده است.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1390
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1390
-
شمارگان1500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات190
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن253
-
تاریخ ثبت اطلاعاتجمعه 13 آذر 1394
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتچهارشنبه 17 خرداد 1402
-
شناسه37167
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط