مجموعه معرفت های انسان ، تقسیمات گوناگونی دارد: گاه بر اساس روش و شیوه تحقیق به نقلی، عقلی و تجربی؛ بر اساس حقیقی و قراردادی بودن به حقیقی و قراردادی؛ بر اساس بی نیازی از استدلال یا نیازمندی به آن به بدیهی و نظری؛ و بر حسب مبتنی نبودن بر تجربه یا مبتنی بودن بر آن به پیشینی یا پسینی تقسیم می گردد و هکذا.
از جمله میتوان مجموعه معرفت های انسان را به لحاظ متعلق معرفت به «معرفت دینی» و «معرفت غیردینی» تقسیم کرد. احیانا به اشتباه از معرفت غیردینی به معرفت بشری تعبیر می شود، در حالیکه معرفت دینی نیز نوعی معرفت بشری است و به مجموعه شناخت انسان از دین و ابعاد گوناگون آن اطلاق می گردد.
در این نوشتار، فقط بخشی از تقسیم آخر - یعنی معرفت دینی - مورد نظر است. پس از تعریف معرفت دینی و بیان تمایز آن با واژه های مشابه، به بازنگری و ارزیابی اینگونه معرفت های بشری پرداخته و مباحثی بنیادین درباره آن طرح شده است.
آشکار است که بحث مولف، بحثی برون دینی است؛ مولف از منظر معرفت شناسی از بیرون به تماشای معرفت دینی -همچون معرفت های غیر دینی- نشسته است و به ارزیابی و تعیین میزان اعتبار آنها می پردازد.