تلاطم دریا: گزیده شعر هادی رنجی
صد سال شعر فارسی 5
سال نشر : 1389
تعداد صفحات : 83
معرفی کتاب
پنجمین دفتر از این مجموعه – صد سال شعر فارسی – با عنوان «تلاطم دریا» به گزیده شعرهای هادی رنجی تعلق دارد، که پس از مقدمه ای درباره رنجی به گزیده غزلها و مدایح و مراثی وی اشاره شده است.مؤلفان در مقدمه به این نکته اشاره میکنند که شرح و تفصیلی از زندگانی رنجی تهرانی در اختیار ما نیست و از جزئیات حیات او چندان نمیدانیم. گویی زندگی او نیز مانند دیگر رهگذران کوی و برزن و مردم اعماق، در طول زمان در پس غبار فراموشی محو شده است. مردمی که ساده می آیند و ساده زندگی میکنند و به سادگی از این سرای سپنج به دنیای ماندگار رخت برمیبندند.
«هادی رنجی به سال 1286 شمسی در تهران به دنیا آمد و چون به سن تمیز رسید، هنوز خواندن و نوشتن فارسی را فرا نگرفته بود که مجبور گردید صنعتی را پیشه خود سازد و هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که متکفل معاش چند تن شد. گفتن شعر را از مرثیه و از دوازده سالگی شروع کرده بود . . . و همین که اوزان صحیح و سقیم را از یکدیگر بازشناخت، به سرودن انواع نظم پرداخت و موقعی که سخنان خود را قابل عرضه بر انجمن هاری ادبی دانست، در آن گونه محافل شرکت جست و نظم خود را در معرض نقادی سخن شناسان قرار داد. طولی نکشید که پی به استعداد خویش در پرداختن غزل برد و پیشه شاعری اش ساختن این نوع شعر گردید.
ضمناً از همان ابتدای توجه به شاعری به حفظ زبده اشعار گویندگان نیز پرداخت و در نتیجه ممارست شعر و مجالست شعرا کم کم در شناختن نظم خوب و گفتن سخن مرغوب مهارتی یافت . . .».
سه غزل معروف رنجی تهرانی با عنوان چراغ کاروان، دل شکسته و خلوت دل از برجسته ترین اشعار دیوان وی می باشند. عناوین برخی از غزلهایی که در ادامه در کتاب به آنها اشاره شده است عبارتند از: جمال حق، کیمیا، عاقبت به خیر، رهنورد عشق، ره صدق، غریب، طرح آشنایی، خیال عشق، دل شکسته، گلهای سرخ، خلوت دل، شیرین و تلخ، اندیشه خام، عالم وحدت، گل و خار، کیمیا اثر، دست طلب، لطف یزدان، نقد جوانی، محرم راز، سپهر امید، چراغ کاروان، حقیقت جویی، اهل سخن و . . .
مؤلفان چهل و چهار غزل، پنج مدیحه و سه رباعی از دیوان رنجی تهرانی را برای نمونه در کتاب آورده اند که در ذیل ما به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- خلوت دل
به ناامیدی از این در مرو، امید اینجاست
فزونتر از عدد قفلها کلید اینجاست
بعید نیست خطا بخشی از کرامت دوست
اگر کریم نبخشد خطا، بعید اینجاست
به هر دری که روی جز عزا نخواهی دید
مگر مقیم در دل شوی که عید اینجاست . . .
2- دل شکسته
ما را دل از کشاکش دنیا شکسته است
این کشتی از تلاطم دریا شکسته است
تنها ننالم از غم ایام و جور یار
باشد مرا دلی و ز صد جا شکسته است
ای گل، برون نیاوردش سوزن مسیح
خاری که عشق تو به دل ما شکسته است . . .
3- چراغ کاروان
دوش از بی مهری آن ماه سیما سوختم
با کمال تشنه کامی پیش دریا سوختم
سوختم اما نبودم شمع سان یک جا مقیم
چون چراغ کاروان هر شب به صد جا سوختم
حسرت دیدار خورشید رخش دارم هنوز
گرچه از تاب رخش، گاه تماشا سوختم . . .
4- در مدح خاتم الانبیاء
گفتمش: وصلت میسر کی شود ای یار؟ گفت:
لب ببند از این سخن، کردم ز نو تکرار، گفت:
بارها گفتم مزن دم دیگر از روز وصال
گفتمش: با من مگر هستت نشستن عار؟ گفت:
آری آری، مهر میباید شود همسر به ماه
گفتمش: جانا بود گل همنشین خار، گفت:
دامن عاشق ز خون دیده باید مال مال . . .
1- خلوت دل
به ناامیدی از این در مرو، امید اینجاست
فزونتر از عدد قفلها کلید اینجاست
بعید نیست خطا بخشی از کرامت دوست
اگر کریم نبخشد خطا، بعید اینجاست
به هر دری که روی جز عزا نخواهی دید
مگر مقیم در دل شوی که عید اینجاست . . .
2- دل شکسته
ما را دل از کشاکش دنیا شکسته است
این کشتی از تلاطم دریا شکسته است
تنها ننالم از غم ایام و جور یار
باشد مرا دلی و ز صد جا شکسته است
ای گل، برون نیاوردش سوزن مسیح
خاری که عشق تو به دل ما شکسته است . . .
3- چراغ کاروان
دوش از بی مهری آن ماه سیما سوختم
با کمال تشنه کامی پیش دریا سوختم
سوختم اما نبودم شمع سان یک جا مقیم
چون چراغ کاروان هر شب به صد جا سوختم
حسرت دیدار خورشید رخش دارم هنوز
گرچه از تاب رخش، گاه تماشا سوختم . . .
4- در مدح خاتم الانبیاء
گفتمش: وصلت میسر کی شود ای یار؟ گفت:
لب ببند از این سخن، کردم ز نو تکرار، گفت:
بارها گفتم مزن دم دیگر از روز وصال
گفتمش: با من مگر هستت نشستن عار؟ گفت:
آری آری، مهر میباید شود همسر به ماه
گفتمش: جانا بود گل همنشین خار، گفت:
دامن عاشق ز خون دیده باید مال مال . . .
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1389
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1389
-
شمارگان3000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات83
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن155
-
تاریخ ثبت اطلاعاتجمعه 11 دی 1394
-
شناسه38349
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط