نیمه پنهان 33: پشت پرده تشکیلات - خاطرات عضو سابق فرقه بهائیت
تعداد صفحات : 424
در این کتاب که سی و سومین جلد از مجموعه کتاب های نیمه پنهان به حساب می آید، یکی از نجات یافتگان فرقه بهائیت داستان زندگی خود را از لحظه تولد در میان بهائیان تا لحظه رهایی از این فرقه شوم باز می گوید و سعید سجادی با قلم شیرین خود این داستان را به رشته تحریر در می آورد.
بهزاد جهانگیری در دوران خدمت سربازی در جنوب علی رغم علم و اطلاع سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران از بهایی بودن وی، مورد لطف و اعتماد روحانیون جهادگر قرار می گیرد تا جایی که خود را در صفوف نماز جماعت مسلمانان جا می زند تا برای لحظه ای هم که شده خود را از کابوس فرقه ضاله بهائیت رها سازد.
وی یادآور می شود که بهائیان در طول جنگ برای پیروزی صدام حسین و اشغال کشور دست به دعا بودند و ادعا می کردند جمهوری اسلامی نابود می شود، چون از اسرائیل به ما بشارت داده شده است که با پیروزی صدام، تاریخ به سود ما رقم خواهد خورد.
جهانگیری در دوران نوجوانی حتی در ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، همراه با مردم کوچه و بازار اشک می ریزد، اما به دلیل اسارت در زنجیرهای نامرئی فرقه، پر پروازی برای رهایی نمی یابد تا اینکه مهر ورزیدن به یک دختر او را در مسیر جدیدی قرار می دهد، مسیری که او را در برابر اعضای محفل بهائیان قرار می دهد و سرانجامی جز شکست ندارد بدین سان او در برابر اعضای محفل که مورد حمایت سازمان ملل متحد و رادیوهای بیگانه اند، می ایستد و فصلی جدید را در زندگی اش رقم می زند.
جهانگیری در این خاطرات، از فساد حاکم بر جلسات اعضای فرقه بهایی می گوید، از دخترانی که به نام روشنفکر بازی، مردهای زیادی را تجربه می کنند، از زنان شوهر داری که خیانت به شوهر را نوعی مبارزه با اسلام معرفی می کنند و جوان هایی که دل هایشان پراز کینه سرکردگان «عکا»نشین در اسرائیل است، اما جرات سخن گفتن ندارند، جوانانی که به اسلام عشق می ورزند، اما اعضای محفل آنها را با کثیف ترین شیوه ها، به مانند پرندگان در قفس، خوردن و خفتن و تن دادن به غرایز جنسی نگه می دارند.
جهانگیری در گوشه ای دیگر از خاطرات خود از جوانانی می گوید که به سودای زندگی در آمریکا و ادامه تحصیل، بهایی می شوند اما در نهایت پس از ازدواج با یک دختر بهایی، سر از شاگرد مکانیکی در ایران در می آورند، کسانی که پس از بازی خوردن، برای رهایی تلاش می کنند.
بهزاد جهانگیری در دوران خدمت سربازی در جنوب علی رغم علم و اطلاع سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران از بهایی بودن وی، مورد لطف و اعتماد روحانیون جهادگر قرار می گیرد تا جایی که خود را در صفوف نماز جماعت مسلمانان جا می زند تا برای لحظه ای هم که شده خود را از کابوس فرقه ضاله بهائیت رها سازد.
وی یادآور می شود که بهائیان در طول جنگ برای پیروزی صدام حسین و اشغال کشور دست به دعا بودند و ادعا می کردند جمهوری اسلامی نابود می شود، چون از اسرائیل به ما بشارت داده شده است که با پیروزی صدام، تاریخ به سود ما رقم خواهد خورد.
جهانگیری در دوران نوجوانی حتی در ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، همراه با مردم کوچه و بازار اشک می ریزد، اما به دلیل اسارت در زنجیرهای نامرئی فرقه، پر پروازی برای رهایی نمی یابد تا اینکه مهر ورزیدن به یک دختر او را در مسیر جدیدی قرار می دهد، مسیری که او را در برابر اعضای محفل بهائیان قرار می دهد و سرانجامی جز شکست ندارد بدین سان او در برابر اعضای محفل که مورد حمایت سازمان ملل متحد و رادیوهای بیگانه اند، می ایستد و فصلی جدید را در زندگی اش رقم می زند.
جهانگیری در این خاطرات، از فساد حاکم بر جلسات اعضای فرقه بهایی می گوید، از دخترانی که به نام روشنفکر بازی، مردهای زیادی را تجربه می کنند، از زنان شوهر داری که خیانت به شوهر را نوعی مبارزه با اسلام معرفی می کنند و جوان هایی که دل هایشان پراز کینه سرکردگان «عکا»نشین در اسرائیل است، اما جرات سخن گفتن ندارند، جوانانی که به اسلام عشق می ورزند، اما اعضای محفل آنها را با کثیف ترین شیوه ها، به مانند پرندگان در قفس، خوردن و خفتن و تن دادن به غرایز جنسی نگه می دارند.
جهانگیری در گوشه ای دیگر از خاطرات خود از جوانانی می گوید که به سودای زندگی در آمریکا و ادامه تحصیل، بهایی می شوند اما در نهایت پس از ازدواج با یک دختر بهایی، سر از شاگرد مکانیکی در ایران در می آورند، کسانی که پس از بازی خوردن، برای رهایی تلاش می کنند.
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان3300
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات424
-
ناشر
-
نویسنده
-
راوی کتاب
-
وزن505
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 4 مرداد 1388
-
شناسه3967
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
علی پورمحمدحسن
همانگونه که از معرفی کتاب برمیاد یک اثر مکتوب فوق العاده و تأثیر گذاری می باشد چون صادقانه نوشته شده و به دل میشینه
برای همه مسلمانان و غیر مسلمانان توصیه می کنم حتما این کتاب رو بخونند چون پشیمون نمیشن
27 خرداد 1400