loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

تاریخ انبیاء: قصص قرآن از آدم علیه السلام تا خاتم النبیین صلی الله علیه و آله

3.9 (31)

ناشر بوستان کتاب قم

نویسنده سید هاشم رسولی محلاتی

سال نشر : 1401

تعداد صفحات : 655

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

کتاب تاریخ انبیاء شرح حال پیامبران الهی و انبیای بزرگواری است که خدای تعالی نامشان را در قرآن کریم آورده است. این کتاب به قلم سید هاشم رسولی محلاتی نوشته شده و توسط نشر بوستان کتاب قم منتشر شده است.

سرفصل های این کتاب عبارتند از: آغاز آفرینش، فرزندان آدم (ع)، شیث (ع)، ادریس(ع)، نوح (ع)، هود (ع)، صالح (ع)، ابراهیم (ع)، همسران و فرزندان ابراهیم (ع)، اسحاق (ع)، لوط (ع)، یعقوب (ع)، یوسف (ع)، ایوب (ع)، شعیب (ع)، موسی (ع)، انبیا بنی اسرائیل پس از موسی (ع)، داود (ع)، سلیمان (ع)، یونس (ع)، زکریا (ع)، یحیی (ع) و عیسی (ع).

انبیای الهی، پاک ترین، آگاه ترین و امین ترین افراد برای هدایت انسان بوده اند، از همین رو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت های خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه پرستی و از نادانی به معرفت و آگاهی سوق دهد و حیات طیبه را برای آنان به ارمغان آورد.
زندگانی برگزیدگان حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دوران ابلاغ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت انگیز و نیز ناملایمات فراوانی همراه بوده است، ولی سرانجام کامیاب گشتند و پیام های خداوند متعال را به مردم رساندند.
مطالعه این داستانهای واقعی و اعجاب آور برای هر خواننده ای درس آموز و عبرت انگیز است.
در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال پردازی و افسانه سازی با قلمی شیوا نوشته شده است.

داستان ابراهیم علیه­السّلام و عابدابراهیم در کوه بیت­ المقدس به دنبال چراگاهی برای گوسفندان خود می­گشت که ناگاه صدایی به گوشش خورد و سپس مردی را دید که ایستاده و نماز می­خواند (در قصص الانبیاء راوندی نامش را ماریا بن اوس ذکر کرده است).
ابراهیم بدو فرمود: ای بنده خدا!
برای چه کسی نمار می­خوانی؟
گفت: برای خدا.
آیا از قوم و قلبیه تو کسی به جا مانده است؟
نه- پس از کجا غذا می­خوری؟
آن مرد به درختی اشاره کرد و گفت: تابستان از این درخت میوه می چینم و ضمن خوردن، مقداری خشک می­کنم و در زمستان از آن چه خشک کرده­ ام می­خورم.
ابراهیم پرسید خانه­ ات کجاست؟
آن مرد به کوهی اشاره کرد و گفت: آن­جاست.
ممکن است مرا همراه خودت ببری تا امشب نزد تو به سر برم؟
در سر راه ما آبی است که نمی­شود که از آن عبور کرد. پس چگونه از آن می­گذری؟
من از روی آن راه می­روم.
مرا هم با خود ببر شاید آنچه خدا به تو لطف کرده، روزی من هم بکند.عابد دست حضرت را گرفت و هردو به راه افتادند تا بدان آب رسیدند و عابد از روی آب عبور کرد و ابراهیم نیز همراه او رفت.
وقتی به خانه آن مرد رسیدند، ابراهیم از وی پرسید: کدام یک از روزها بزرگتر است؟
عابد گفت: روز جزا که مردم از همدیگر بازخواست می­کنند.
بیا دست به دعا برداریم و از خدا بخواهیم ما را از شرّ آن روز محافظت کند.
به دعای من چکار داری؟
به خدا سی سال است به درگاهش دعایی کرده ­ام، ولی اجابت نشده است.
به تو بگویم چرا دعایت اجابت نشده است؟
بگو!
چون خدای بزرگ دعای بنده ­ای را که دوست دارد نگاه می­دارد تا با او راز گوید و از او درخواست و طلب کند و چون بنده ای را دوست ندارد، دعایش را زود اجابت کند یا در دلش نومیدی اندازد و به دنبال این سخن فرمود: (اکنون بگو) دعایت چه بوده؟
گله گوسفندی بر من گذشت و پسری که گیسوانی داشت، همراه آن گوسفندان بود، و ( در قصص الانبیاء است که آن پسر فرزند ابراهیم، اسحاق بود) من بدو گفتم: که ای پسر این گوسفندان کیست؟
گفت: از آن ابراهیم خلیل الرحمان است.
من دعا کردم و گفتم: خدایا اگر در روی زمین خلیلی داری به من بنما!
ابراهیم فرمود: خدا دعایت را استجاب کرد و من همان ابراهیم خلیل الرحمان هستم.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

نیمروز

سلام لطفا نسخه الکترونیک این کتاب رو در کتابخوان های الکترونیک قانونی مثل طاقچه قرار بدید.

11 اسفند 1398

شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما