ابن مشغله
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 112
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 4392
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
کتاب حاضر، زندگی نامه خودنوشت زنده یاد نادر ابراهیمی می باشد.عناوین فصول:
پیشگفتار
فصل اول: ابن مشغله در جستجوی نخستین راه های کسب درآمد
فصل دوم: چگونه ابن مشغله یک «شغل عوض کن» حرفه ای از آب در می آید؟
فصل سوم: ابن مشغله هم گاهی گرفتار بیکاری های طویل مدت می شود و خیلی غصه می خورد.
فصل چهارم: ابن مشغله چند عنوان و لقب احترام انگیز و دهان پرکن به خود تقدیم می کند تا در جامعه سربلند باشد.
فصل پنجم: چگونه ابن مشغله صاحب اسم و رسم و یک باب دکان می شود و دوره های متناوب بیکاری به پایان می رسد.
آقای موقوفه - یعنی وقف کننده - خودش مرا محاکمه کرد، ببخشید امتحان کرد. تابستان بود و من یک عینک آفتابی تیره رنگ به چشمم بود. گفت: «من به آدم هایی که عینک تیره به چشم بزنند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. گفت: «من به آدم هایی که پدر مادر دار و از خانواده های محترم نباشند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. ببخشید، فورا جواب دادم: «من خیلی پدر مادر دار هستم. دو تا مادر دارم، دو تا پدر.» گفت: «پدر و مادر زیادی به چه دردی می خورد؟ سواد چقدر داری؟» گفتم: «دانشجوی هستم. رشته حقوق» گفت: «مگر می شود هم دانشجو بود و هم کار کرد؟» گفتم: «بله قربان. خیلی از دانشجوها برای آن که دانشجو بمانند مجبورند کار کنند.» گفت: «زیاد وراجی می کنی. اما اگر آدم حرف شنو و مودبی باشی و کاملا راز نگهدار باشی، من زندگیت را رو به راه می کنم.» گفتم: « ممنون قربان! کسانی که رشته قضاوت را انتخاب می کنند اصولا راز نگه دارند.»
و بعد چه طور به شما بگویم که این آدم - که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگسترها داشت - چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می کرد. (خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را - بر خلاف قولی که داده ام - بر ملا می کنم) در خانواده او به خاطر تصرف ثروت بی حسابش - که اتفاقا خیلی هم حساب داشت - برخورد تندی پیش آمده بود. پدر خانواده رنجیده بود و به خاطر تنبیه «بازماندگان» به ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛ اما در باطن، تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛ یعنی اندوختن بیشتر ...
و بعد چه طور به شما بگویم که این آدم - که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگسترها داشت - چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می کرد. (خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را - بر خلاف قولی که داده ام - بر ملا می کنم) در خانواده او به خاطر تصرف ثروت بی حسابش - که اتفاقا خیلی هم حساب داشت - برخورد تندی پیش آمده بود. پدر خانواده رنجیده بود و به خاطر تنبیه «بازماندگان» به ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛ اما در باطن، تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛ یعنی اندوختن بیشتر ...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1396
-
چاپ جاری18
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات112
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن180
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 1 مهر 1388
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتچهارشنبه 24 شهریور 1400
-
شناسه4392
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط