loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

لبخند پشت پنجره

داستان کوتاه 20

ناشر امیرکبیر

نویسنده حسین عباس زاده

سال نشر : 1393

تعداد صفحات : 54

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

آب، به شدت به تخته سنگ های کنار رود می کوبید و پخش می شد توی هوا. پل، روی آب پیچ و تاب می خورد.
- خوب که چی؟ راننده به صورت مرد نگاه کرد و گفت:
- فرمانده از روی این پل نمیشه رد شد. فرمانده دوباره به پل نگاه کرد که روی آب تکان می خورد.
- توی جبهه، پل ها همه همین شکلی اند توقع داری پل فولادی باشه. راننده به چشمان فرمانده نگاه کرد.
- قربان، این پل نیست، گهواره است. فرمانده به کامیون نگاه کرد. سربازها، از پشت کامیون سرک می کشیدند. بازوی راننده را گرفت.
- بیا برو بشین و توکل کن. انشاءالله چیزی نمیشه. راننده، بازویش را از دست فرمانده بیرون کشید.
- من توی شب نمی تونم رانندگی کنم. من شب کورم .....
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1393
  • چاپ جاری
    1
  • تاریخ اولین چاپ
    1393
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    54
  • ناشر
  • نویسنده
  • وزن
    150
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    سه‌شنبه 9 شهریور 1395
  • تاریخ ویرایش اطلاعات
    یکشنبه 23 آذر 1399
  • شناسه
    45617
  • دسته بندی :
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما