loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

غزل هزاره دیگر: گزیده غزل

شعر ما

ناشر شهرستان ادب

گردآورنده کتاب مبین اردستانی | محمدحسین نعمتی

شاعر محمدسعید میرزایی

سال نشر : 1394

تعداد صفحات : 154

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 47369 10003022
19,000 17,100 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این گزیده از غزل های میرزایی را محمدحسین نعمتی و مبین اردستانی انتخاب کرده اند.

محمدسعید میرزایی را می توان فارغ از درگیری های رایج شاعران غالبا جوان غزل سرا، بی تردید یکی از شاعران مبدع غزل نو دانست. غزلی که با اعتنایی انتقادی، به بوطیقای غزل سنتی فارسی رو آورده و شیوه هایی تازه را در خود پذیرا شده است. ماحصل این رویکرد انتقادی، غزلی است که به قطعه شعر نزدیک تر شده است تا به ابیاتی پراکنده که در فضایی واحد گرد هم آمده اند. در این قطعه شعر، روابط ابیات به گونه ای است که منتقد ساختارگرا را مجاب می کند با اثری مدرن در قالبی سنتی روبه رو شده است. ساختاری که با شگردهایی تجربه شده سامان می یابد. شگردهایی گاه سنتی که در موقعیت اکنون وجهی به روز یافته است روایت پذیری، تعلیق و گسست روایی، موقوف المعانی، تکرارها و تکیه کلام ها، تغییر قالب، شکست قالب و... (که میرزایی در استفاده از این دو مورد اخیر با وسواس و حتی سخت گیرانه عمل می کند.)

در این ساختار منسجم حتی ترکیب سازی ها از دایره بسته واژگانی غزل سنتی فراتر می رود و معانی ضمنی کلمات که خوانشی عارفانه را خواه ناخواه بر متن تحمیل می کرد، غایب می شود تا متن برای تاویل هایی نو زمینه سازی کند.
انسان منبسط شده، سرنیزه ستاره، سه نقطه پوچ، قایقی شناور از آیینه، حوالی متن، کلمات شناور، می قهوه خانه، حباب های سوال، میوه های مه آلود و ترکیباتی از این دست اگر چه یادآور شگردهای سبک هندی اند، اما با بهره مندی از دایره واژگانی نو حس و حال و خوانشی کاملا امروزی را امکان پذیر می سازند و راه را بر خوانش های غالبا عارفانه سنتی می بندند.

عینی گرایی و جزءنگری کاملا آشکار در این غزل ها به علاوه رهایی از دایره تنگ صور خیال آشنا در تاریخ سنت غزل فارسی، از میرزایی شاعری با چهره ای کاملا نوجو و مدرن به نمایش می گذارد که اعوجاجات هر از گاهی او به سمت مدیحه سرایی و مرثیه سرایی های مذهبی و سیاسی خوشبختانه نتوانسته آن چهره را مخدوش سازد .

شب است، پنجره ای می کشم، نبند آن را
که صبح، بشنوی از آن صدای باران را

اتاق من پر گنجشک می شود، کافی ست
کنار هم بکشم، ریزه ریزه نان را
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما