دستمال سرخ ها 1: جهان ماند؛ شهید جهانگیر جعفرزاده به روایت مادر
سال نشر : 1395
تعداد صفحات : 71
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 48390
10003022
معرفی کتاب
«یک بار بهش گفتم: «بالاخره نگفتی چه دختری را می خواهی برات بگیرم؟» خندید و گفت: «زن می خواهم چه کار؟ من که تا 23 سالگی بیشتر زنده نیستم.» پشت دستم را گاز گرفتم و گفتم «خدا نکند این چه حرفی است که می زنی؟» خیلی خونسرد جواب داد «حالا می بینید. تعارف ندارد. من 23 سالم شود دیگر نیستم.»به این جا که رسیدیم گفت: «ببین هیکل من تک است من از همه بیش تر غذا می خورم ولی شلوارم برایم تنگ نمی شود.»
اسپند دود کردم و دور سرش چرخاندم. بعد خندیدم و گفتم: «برو خودت را لوس نکن.»
چند دقیقه بعد عکسش را آورد و داد دستم همان طور که به سبیل توی عکسش اشاره می کرد دستی روی سبیلش کشید و گفت: «سبیل ها رو ببین حسابی اسمی است.»
بعد خیلی آرام گفت: «شهید که شدم این عکس را بگذار توی حجله ام.»
در مقدمه کتاب:
««روزی که کودک متولد می شود، مادر هزار امید می بندد به او و به آینده اش. هر روز آرزوهایی که برای خود در سر پرورانده و به آن ها نرسیده را در او تجسم می کند. در هر مرحله از قد کشیدنش لذتی را می چشد، آمیخته به رنج. همیشه چنین بوده و هست. زمانی همین مادر دلبسته، چشم از قامت پسر برگرفت و با سلام و صلوات روانه ی میدان نبرد کرد؛ جایی که هر لحظه اش بوی انتظار می داد و جدایی.
مادر چشم بست بر آرزوهای خود، تا روزی بر قامت رعنای فرزند شرم نکند که دل بستگی اش او را پایبند زمین کرده است. چشم بست و اشک هایش را به دعای شبانه روزی پیوند زد. اما گاه انتظار به فراق گره می خورد و باز مادر بود و شکوه های پنهانی و دردهای ناگفته.
این مجموعه قصد دارد لحظاتی از زندگی مادران شهدا را همراهی کند؛ همراهی تلخ و شیرین.»
««روزی که کودک متولد می شود، مادر هزار امید می بندد به او و به آینده اش. هر روز آرزوهایی که برای خود در سر پرورانده و به آن ها نرسیده را در او تجسم می کند. در هر مرحله از قد کشیدنش لذتی را می چشد، آمیخته به رنج. همیشه چنین بوده و هست. زمانی همین مادر دلبسته، چشم از قامت پسر برگرفت و با سلام و صلوات روانه ی میدان نبرد کرد؛ جایی که هر لحظه اش بوی انتظار می داد و جدایی.
مادر چشم بست بر آرزوهای خود، تا روزی بر قامت رعنای فرزند شرم نکند که دل بستگی اش او را پایبند زمین کرده است. چشم بست و اشک هایش را به دعای شبانه روزی پیوند زد. اما گاه انتظار به فراق گره می خورد و باز مادر بود و شکوه های پنهانی و دردهای ناگفته.
این مجموعه قصد دارد لحظاتی از زندگی مادران شهدا را همراهی کند؛ همراهی تلخ و شیرین.»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1395
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1395
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعپالتویی
-
تعداد صفحات71
-
ناشر
-
ویراستار
-
تحقیق و تنظیم کتاب
-
راوی کتاب
-
مشاور علمی
-
وزن120
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 22 دی 1395
-
شناسه48390
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط