loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

جامع التواریخ (تاریخ سلاطین خوارزم)

تاریخ و جغرافیا 37

ناشر میراث مکتوب

نویسنده رشیدالدین فضل الله همدانی

تصحیح و تعلیق محمد روشن

سال نشر : 1389

تعداد صفحات : 236

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

این کتاب، بخش دیگری از کتاب ارزشمند جامع التواریخ اثر رشیدالدین فضل الله است که طی آن داستان نابودی دولت خوارزمشاهیان و غلبه مغول بر ایران را مرور خواهید کرد

بخش دیگری از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله این مرد فرهیخته، متمدن، عالم و سیاستمدار منتشر شد. جامع التواریخ بخش های مختلفی دارد که برخی از اساس تألیف است و برخی بازنویسی متون دیگر. از جمله همین بخش که تاریخ سلاطین خوارزم است بازنویسی شده و در عین حال تلخیص شده ای از بخش خوارزمشاهیان جهانگشای جوینی است که بهترین چاپ را هم دارد که همانا چاپ قزوینی است.

طبعاً اهمیت جامع التواریخ به آن است که بر اساس مکتب تاریخ نگاری ایرانی، و نیز نگاهی که رشیدالدین فضل الله به جهان و جغرافیای سیاسی آن روزگار داشته، نوشته شده است. مهم ترین ویژگی آن «جهانی» بودن آن است و دلیلش هم این که در دوره ای نوشته شد که به آرامی نگاه جهانی خود را نشان می داد. شاید خواجه نخستین کسی بود که این پیام را در عالم جدید گرفت و در این کتاب عظیم بکار بست.

اما در خصوص خوارزمشاهیان وقتی انسان آن را مطالعه می کند، بیش از ادوار دیگر متأثر می شود. از این که ایران در حال گسسته شدن است. از این که دولت استقراری ندارد. از این که امنیتی در کار نیست و بدتر از همه از این که مغولان می آیند و می سوزند و می کشند و خونریزی می کنند. تاریخ خوارزمشاهیان به ویژه اواخر سلطان محمد و بعد هم جلال الدین منکبرنی یا منکبرتی داستان ایران متلاطم است. نه پایتختی وجود دارد و نه شکست و پیروزی آن معلوم است و عاقبت هم جلال الدین که گم می شود و برای مدتی به صورت یک اسطوره در میآید و عاقبت هم در عمق تاریخ فرو می رود.

دو سه جای این کتاب که در اصل برگرفته از جهانگشاست جالب است.

یکی همین اشتباه خوارزمشاهیان که خان ختای را از میان برداشتند و آنچه از او خواستند تا اجازه دهد دولت ترکان در آن نواحی بماند تا بتواند جلوی مغولان را بگیرد نپذیرفتند و بعد از ویرانی آن سد بود که راه مغولان هموار شد: «جمعی یاران پیش سید مرتضی رفتند. او را دیدند در کنج خانه غمناک، و زبان از گفتگوی بربسته. موجب حزن او در این روز شادی (پیروزی سلطان محمد بر خان ختای) استکشاف کردند. گفت: ای عاقلان! ورای این ترکان قومی اند در انتقام و اقتحام لجوج، و در کثرت عدد فزون از یأجوج و مأجوج. و قراختای در ما بین به حقیقت سد ذوالقرنین بودند. همانا که چون این سد مبدل شود، در بیضه این ملک سکونی نماند و هیچ کس را به تمتع و تنعم رکونی. امروز تعزیت اسلام می دارم»

و نکته دیگر آن که خلیفه بغداد، برای جنگ با خوارزمشاهیان، مغولان را تحریض بر حمله می کند: «و یکی از اوایل علامات واقعات و مقدمات حادثات آن بود که میان خلیفه الناصر لدین الله و سلطان غبار وحشتها خاسته بود. سلطان به قصد او عزم بغداد کرد. خلیفه در خفیه به چنگگیزخان [کذا] پیغام داد تا سلطان را از سلطنت معزول کند و بر ممالک او حاکم و پادشاه شود». و بعد هم کشتن تجار مغولی توسط قایر خان حاکم اترار که خشم چنگیز را برانگیخت و این یک اشتباه نیمی از دنیای اسلام را بر باد فنا داد.

و ادامه ماجرا که سلطان جلال الدین در وقتی که شنید مغولان یورش آورده اند در حوالی عراق بود. خلیفه بغداد لشکر برای نبرد با وی آماده کرد. جلال الدین رسولی نزد فرمانده خلیفه که قشتمور بود فرستاد که «ارادت ما از مبادرت به این جانب، استمداد و استیمان است به ظل ظلیل خلیفه. چه خصمان قوی دست برآورده اند و بر بلاد و عباد استیلا یافته. هیچ لشکری را پای مقاومت ایشان ن. اگر از خلیفه مددی یابم و به مراضی او مستظهر و مستوثق باشم، دفع خصمان قوی کار من است. قشتمور از استماع این نصایح، خود را کر ساخت و صف لشکر بیاراست. سلطان نیز به ضرورت تعبیه کارزار ساخت». بدین ترتیب در وقت آمدن دشمن قدار مغولی، مسلمانان به جان هم افتادند و البته لشکر خلیفه شکست خورده « ایشان را تا نزدیک شهر بغداد بدوانیدند و بر اثر می رفتند».

جلال الدین یکبار دیگر نیز وقتی خلیفه و سلاطین شام و روم همه علیه او متحد شده بودند «رسل نزد ایشان متواتر کرد به اعلام عبور سپاه مغول، و پیغام آن که لشکر جرار عساکر تاتار در کثرت و شوکت، چون مور و مار، نه قلاع خواهد ماند نه حصار و نه امصار. مردمان ما را رعب و هراس از ایشان در صمیم دلها متمکن شده است و اگر من از میان برخیزم به دست شما مقاومت ایشان ممکن نشود. و من شما را سد سکندرم. از شما هر یک یک فوج با علمی مدد کنید تا چون آوازه موافقت و مطابقت به ایشان رسد، دندان ایشان کنده شود و لشکر ما قوی دل». اما خبری نشد و عاقبت مغول سر رسید کار جلال الدین هم ساخته شد.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما