loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

متن و ترجمه کتاب شریف احتجاج - جلد اول

5 (1)

ناشر دارالکتب الاسلامیه

نویسنده ابومنصور احمد بن علی طبرسی

مترجم بهراد جعفری

سال نشر : 1393

تعداد صفحات : 668

هم اکنون غیرقابل سفارش!

معرفی کتاب

کتاب احتجاج تألیف عالم بززگ شیعه شیخ طبرسی یکی از مهمترین کتب کلامی تشیع است.
طبرسی در این کتاب نفیس مباحث اعتقادی و مناظرات معصومین علیهم السلام و علمای بزرگ شیعه را از زمان رسول خدا صلوات الله علیه و آله تا دوران سید رضی گرداوری شده.
مطالعه این کتاب حقانیت تشیع را در اوج اتقان به مخاطب نشان میدهد.

کتاب با آیات و روایاتی که به بحث و استدلال با مخالفین ترغیب می کنند شروع و اجر و ثواب حمایت کنندگان از دین خدا را بیان می کند. سپس احتجاجات پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام را به ترتیب ذکر کرده و در بین آن ها گاهی استدلال ها و بحث های اصحاب و اهل بیت پیامبر علیهم السلام را نیز آورده است و در پایان، توقیعات امام عصر علیه السلام را در پاسخ به سؤالات و مشکلات شیعیان ذکر کرده است.

هنگامی که به امیرالمومنین(علیه السلام) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفتگو می کردند و می گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همانطور که با طلحه وزبیر و عایشه جنگید ؟
حضرت در حالی که ردایی به دوش انداخته بود ، از منزل بیرون آمد و بر منبر تشریف برده حمد و ثنای خدارا نمود و پیامبر(صلوات الله علیه) را یاد کرد و بر او صلوات فرستاد .
سپس فرمود :
ای گروه مسلمانان ، به من خبر رسیده است که گروهی گفته اند علی را چه می شود که با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همانطور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید . من از جنگ با آنها عاجز نبودم ،
ولی از هفت نفر از پیامبران پیروی کردم ...
اولشان نوح(علیه السلام) است آنجا که خداوند تعالی از او خبر می دهد که گفت:
××فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿قمر-۱۰﴾××
«من مغلوب شدم پس مرا یاری کن» و اگر شما بگویید مغلوب نشده بود ، همانا کافر شده اید ، زیرا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید او مغلوب بود ، پس علی دارای عذر بیشتری است.دوم از آنان ابراهیم(علیه السلام) است هنگامی که خداوند از او در قرآن خبر داد که به قومش فرمود:
××وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَی أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاء رَبِّی شَقِیًّا ﴿مریم-۴۸﴾××
«از شما و از آنچه غیر از خدا می پرستید دوری می گزینم» پس اگر بگویید او دوری جست بدون ناراحتی ، قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید که او رنج و ناراحتی دید و سپس دوری گزید ، پس علی دارای عذر بیشتری است.سوم لوط (علیه السلام) است که خداوند خبر داد از آنچه او گفت به قومش:
××قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ ﴿هود-۸۰﴾××
«ای کاش مرا در دفع شما قوتی بود یا به جانب صاحب قوتی پناه می گرفتم»
پس اگر بگویید که قدرت داشت بر آنان ، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید که بدانها قدرت نداشت پس علی دارای عذر بیشتری است.چهارم یوسف(علیه السلام) است آنجا که گفت:
××قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ... ﴿یوسف-۳۳﴾××
«پروردگارا زندان برای من بهتر است از آنچه مرا بدان می خوانند»
پس اگر بگویید او سختی را همراه با خشم خدا خواست ، همانا کافر شده اید و اگر بگویید او به آنچه خدا را به خشم می آورد فرا خوانده شد ولی زندان را انتخاب کرد ، پس علی دارای عذر بیشتری است.پنجم موسی بن عمران(علیه السلام) است آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
××فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿شعراء-۲۱﴾××
«وقتی از شما ترسیدم فرار کردم و خداوند به من حکم داد و مرا از مرسلین قرار داد»
پس اگر بگویید او گریخت بدون ترس ، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید او گریخت از ترسی که بر خود داشت ، پس علی دارای عذر بیشتری است.ششم برادرش هارون است از آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
××قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿اعراف-150﴾××
«ای پسر مادرم ، همانا این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند ، پس دشمنان را بر علیه من سرزنش نیاور»
پس اگر بگویید نزدیک نبود او را بکشند، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید نزدیک بود او را بکشند، پس علی عذر بیشتری دارد.××هفتم پسر عمم محمّد است آنجا که از ترس کفار به غار گریخت(سوره ی توبه - 40)،××
پس اگر بگویید او از ترس جانش نگریخت ، همانا دروغ گفته اید و اگر بگویید او به خاطر حفظ جانش گریخت ، پس وصی پیامبر دارای عذر بیشتری است.××ای مردم ، از هنگامی که مادر مرا زاده است ، پیوسته مظلوم بوده ام ...××

---------------------------

بخشی از نامه سلمان در پاسخ به نامه عمر بن خطاب (خلیفه دوم) که سلمان را به خاطر روش هایش در مدیریت و حکومت داری سرزنش کرده بود.
به نام خدا
از سلمان، آزادشده پیامبر به عمر بن خطاب
نامه سرزنش کننده و ملامت بار تو به من رسید. در آن مرا مورد ملامت و سرزنش قرار داده و نوشته بودی که مرا امیر مردم مدائن کرده ای و دستور داده ای در صدد تحقیق از کارها و رفتار حذیفه (بن یمان) برآیم و کارهای نیک و بدش را گزارش دهم. در حالیکه خداوند در کتاب خود، آنجا که از تجسس و غیبت نهی می کند و به پرهیز از بسیاری از گمان ها دستور می دهد، مرا از این کار نهی کرده است. بنابراین در کار حذیفه، با اطاعت از دستور تو، دستور خدا را نافرمانی نمی کنم.
اما اینکه از حصیربافی و نان جو خوردن من ایراد گرفته بودی، این چیزی نیست که یک مومن، به خاطر آن ملامت شود. سوگند به خدا! نان جو خوردن و حصیربافتن و از مردم بی نیاز بودن و چشم به سفره دیگران ندوختن، نزد خداوند، محبوب تر و به تقوا نزدیک تر است. من پیامبر خدا(ص) را دیدم که وقتی نان جویی می یافت، می خورد و ناراحت هم نبود. اما اینکه از عطا و بخشش و انفاق های من نوشته بودی، من برای روز نیاز و تهی دستی ام، آن را از پیش می فرستم. به خدا سوگند! آنچه را دندانم بتواند نرم کند تا از گلو فرو رود، در نظر من فرقی نمی کندکه نان گندم و مغز گوسفند باشد یا آرد جو.
اما اینکه گفته ای با رفتارم، حکومت را ضعیف و خوار کرده و خود را زبون ساخته ام تا آنجا که اهل مدائن از فرمانروایی من بی خبرند و مرا همچون پلی برای عبور یا باربری برای حمل بارهایشان قرار داده اند و این موجب سستی و خواری حکومت است، پس بدان که خواری، در مسیر اطاعت خدا، محبوب تر از عزت در نافرمانی خداست. می دانی پیامبر خدا(ص) هم با مردم نزدیک بود و با آنان انس و الفت داشت و در عین حال که پیامبر و زمام دار بود، مردم به او بسیار نزدیک بودند. مگر نه اینکه پیامبر اکرم(ص) غذای ساده می خورد و لباس خشن و زبر می پوشید و همه طبقات مردم نزد او از مساوات برخوردار بودند.
ای عمر! مگر پیامبر نفرموده است که هر کس سرپرست هفت نفر از مسلمانان شود و عدالت نکند، با خشم خداوند روبرو خواهد شد. کاش من با این خواری و ضعفی که تو گفته ای، از حکومت مدائن به سلامت بگذرم. من از حکومت بر یک شهر ترسانم، حالِ آن کس که پس از پیامبر خدا(ص) بر تمام امت حکومت می کند، چگونه خواهد بود؟
خداوند فرموده است: «خانه آخرت از آن کسانی است که در روی زمین قصد سرکشی و فساد ندارند و عاقبت برای متقین است.» بدان که حکومت من برای اقامه حدود خدا در میان مردم است و این به راهنمایی یک شخص دانا و آگاه صورت می گیرد و من بر اساس شیوه و روش او عمل می کنم .... (احتجاج طبرسی، ج۱، صص۳۱۷-۳۲۰)
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما