loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

پناهگاه بی پناه: خاطرات بازماندگان بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه

ناشر سوره مهر

نویسنده مهناز فتاحی

سال نشر : 1395

تعداد صفحات : 310

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 51036 10003022
65,000 61,800 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

داستان کتاب «پناهگاه بی پناه» درواقع درباره یک مکان است که در پارک «شیرین» شهر کرمانشاه قرار دارد، مکانی که در سال های بمباران پناهگاه مردم شهرم و همچنین محل زندگی افراد محروم کرمانشاه بود که در حال حاضر به موزه دفاع مقدس تبدیل شده است.

پارک «شیرین» کرمانشاه یک پناهگاه نسبتا بزرگی داشت که در سال های بمباران پناهگاه مردم بود و هموطنان عزیزم در آن سال ها با شنیدن صدای آژیر خطر به آنجا پناه می بردند که متاسفانه 26 اسفند ماه سال 66 که تنها چند روز به عید نوروز باقی مانده بود، موشکی از تنها راه نفوذ پناهگاه (هواکش) به داخل پناهگاه برخورد می کند و آنجا را به آتش می کشد و در پی این حادثه متاسفانه جمعیت زیادی شهید و زخمی می شوند که شمار زیادی از شهیدان هم کودکانی بودند که در آنجا پناه گرفته بودند. بر اساس توضیحاتی که دادم به نظر خودم داستان کتاب جدیدم متفاوت تر از سایر داستان هایم است.

کتاب «پناهگاه بی پناه» در سه بخش نوشته شده است. در بخش اول این کتاب به عنوان نویسنده نگاهی کاملا گذرا داشتم، بخش دوم شامل خاطرات بازماندگان و بخش سوم نیز برگرفته از مستندات و عکس های مربوط به حادثه می شود. البته ناگفته نماند در بخش دوم به عنوان نویسنده سعی کردم فقط از نگاه جانبازان و خانواده ای شهدا به ماجرا نپردازم بلکه دید کلی داشته باشم و ماجرا را از نگاه آتش نشانانی که برای نجات مردم مظلوم شهرم آمده بودند، مردمی که بای کمک به محل حادثه آمدند، خبرنگارانی که برای تهیه خبر مراجعه کرده بودند و ... روایت کنم. در واقع این کتاب یک موضوع دارد اما با صدها قصه همراه است و بیش از 30 راوی دارد. این کتاب مسائل تکان دهنده زیادی دارد، قصه های تلخی که همه واقعیت دارند.

26 اسفند سال 66 روزی غمبار برای کرمانشاه بود . در این روز پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه مورد اصابت موشک قرار گرفت و بیش از سیصد نفر در این پناهگاه شهید و زخمی شدند.

بیشتر شهدا وزخمی ها را زنان و کودکانی تشکیل می دادند که به خاطر در امان ماندن از بمباران های رژیم بعث عراق به این مکان پناه می بردند . غافل از این که موشک دقیقا ازهواکش پناهگاه وارد و باعث ویرانی و آتش سوزی شد.

تنها چند روز به آغاز سال نو مانده بود . بچه ها با خوشحالی و شادی لباس نو می خریدند و سبزه ی عید می کاشتند. آن ها داخل پناهگاه با هم بازی می کردند و فکر می کردند سقف پناهگاه امن ترین جاست .

اما ورود ناجوانمردانه ی موشک بعثی آن هم دقیقا از هواکش پناهگاه باعث فاجعه ای بزرگ شد. گویا منافقین گرای دقیق هواکش را به نیروی دشمن داده بودند.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما