loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

قصه های انقلاب 1: به دنبال پدر

ناشر سوره مهر

ویراستار محمدرضا سرشار

گردآورنده کتاب محمدرضا سرشار

سال نشر : 1396

تعداد صفحات : 92

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 56210 10003022
22,000 20,900 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این اثر مربوط به نوشته ها و آثار باقی مانده از شهید علیرضا شاهی است. او در سن 19 سالگی برای جمع آوری اطلاعات کتابش به جبهه جنگ می رود و در آنجا به شهادت می رسد. از این نویسنده شهید کتابی به چاپ نرسید، ولی داستان های کوتاه زیادی از او در مجلاتی مانند کیهان بچه ها و... چاپ شده بود که توانستم با جمع آوری این داستان ها و خاطرات شهید شاهی کتاب «به دنبال پدر» را منتشر شده است.

ادبیات در هر دوره ای، زبان مکتوب و نشانگر دیدگاه های افراد آن مقطع زمانی خاص است. در این خصوص، یکی از اتفاق های بزرگ اجتماعی در قرن معاصر، وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان، ایران است که باعث برچیده شدن حکومت مستبد شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شد. برای رسیدن به این اتفاق بزرگ، تلاش های زیادی صورت گرفت که بخش وسیعی از آن در قالب مبارزات افرادی بود که در سال های سیاه ستمشاهی در این راه (پیروزی انقلاب اسلامی) از جان و مال خود گذشتند و سرانجام طلوع فجر انقلاب اسلامی را برای ملت مسلمان ایران به ارمغان آورند.

بی شک برای رسیدن به این مرحله از تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان، عوامل متعددی تاثیرگذار بودند که انتظار می رفت و میرود که این عوامل در ادبیات خلق شده در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم بازتاب یابد. بخشی از تحقق این انتظار را می توان در آثار داستانی خلق شده توسط نسل اول داستان نویسان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دید که نمونه های موفقی از آن در کتاب «به دنبال پدر» گردآوری شده است.

این مجموعه توسط محمدرضا سرشار(رهگذر) گردآوری شده و در آن، شش داستان به قلم نویسندگان نسل اول بعد از انقلاب (داوود غفارزادگان، رضا رهگذر، طاهره ایبد، حسین فتاحی، محمد ناصری و شهید علیرضا شاهی) ارائه شده است. وجه مشترک هر شش داستان این مجموعه، پرداختن به موضوع انقلاب اسلامی است، اما در نحوه پرداخت داستانی این آثار تفاوت های آشکاری دیده می شود که طبعاً به دلیل سبک متفاوت نویسندگان این مجموعه است.

مرد مو فِرفِری گفت: «حالا دست بزن و بگو جاوید شاه. فهمیدی چی گفتم؟ دست بزن؛ دست....انگار که عروسی ننه ات است...»
پدر، ساکت و خاموش نشسته بود روی نرده، مرد ساواکی، دوباره فریاد کشید: « مردک؛ گفتم دست بزن و بگو جاوید شاه. بگذار توله ات هم یاد بگیرد.» ناگهان پدرم چنان فریاد کشید که ساواکی ها لرزیدند: مرگ بر شاه! دست ساواکی، با هفت تیر بالا رفت و صدای سه تیر، در خیابان پیچید. پدر، از روی نرده ها به پشت، افتاد کف پیاده رو... (ص25)
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما