loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سوگند به فرشتگان در صف

ناشر سوره مهر

نویسنده مهران نجفی

سال نشر : 1396

تعداد صفحات : 206

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 56932 10003022
40,000 38,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

حادثه کشته شدن خبرنگار ایرانی در بمب گذاری سال 2011 کشور نروژ دستمایه نوشتن رمان «سوگند به فرشتگان در صف» شده و منجر به خلق این اثر شده است.

این رمان در دو بخش نوشته شده است. در بخش اول که فضای داستان در ایران است از زبان برادر این خبرنگار روایت می شود و بخش دوم در اسلو از زبان خود این خبرنگار است.

نویسنده در مورد کتاب می گوید: سوگند به فرشتگان در صف دومین کتابی ست که از من منتشر شده است اما تاریخ نوشتن این رمان مربوط می شود به سال ها قبل. آن طور که به خاطر دارم نگارش سوگند به فرشتگان در پاییز 90 به اتمام رسید.

..هر سه که وارد می شوند، امام یوسف در را پشت سر خود می بندد. رُزان دست دراز می کند و کلید روشنایی را می زند. هال کوچک خانه با نور فلورسنت روشن می شود و هر سة آن ها در یک لحظه شوکه می شوند. کتاب های درون قفسه ها روی زمین ریخته و تعدادی هم از وسط پاره شده. درِ همة کابینت های چوبی باز است و بسیاری از ظروف کف آشپزخانه ریخته و شکسته. لئونوره ناخودآگاه دهانش را می گیرد و زمزمه می کند: «وای... خدای من!» رُزان دوان دوان خود را به اتاقِ خواب کوچکش می رساند و چراغ را روشن می کند. تخت خوابش به هم ریخته و تمام لباس های داخل کمد پخش شده اند روی زمین. میز تحریر واژگون شده و کاغذهای مقالات و جزوات درسی اش همه پخش و پلا شده و حجم قابل توجهی از آن ها هم ناپدید شده اند. قفسة دی وی دی ها واژگون شده و آلبوم های موسیقی و تعداد زیادی از فیلم ها روی زمین ریخته. پنجرة اتاق باز است و پردة توری صورتی رنگ در مسیر باد تکان تکان می خورد. اثری هم از لوسیفر در هیچ کجای خانه نیست.

لئونوره و امام یوسف هم بعد از رُزان به آستانة در می رسند و پشت سر او می ایستند. امام یوسف رُزان را کنار می زند و با شتاب می رود سمت پنجره و به بیرون نگاه می کند. محوطة کوچک پشت خانه و حیاط خانة همسایه در تاریکی مطلق فرورفته و بعید به نظر می رسد جنبنده اﻯ آن بیرون باشد. یوسف می گوید: «انتظار چنین چیزی را داشتم.» آن گاه به رُزان خیره می شود و می گوید: «نگاه کن ببین چه چیزهایی کم شده؟» رُزان دو دستش را روی شقیقه هایش می فشرد و چشم هایش را می بندد. لئونوره داخل اتاق می شود و کنار دی وی دی ها روی زمین می نشیند و با دست آن ها را کنار می زند. رُزان تکیه می دهد به چهارچوب در و می گوید: «ظاهراً که خیلی چیزها کم شده.» یک دفعه چشم هایش درشت می شود و جیغ کوتاهی می کشد: «لپ تاپم...» می دود سمت هال و اُپن را دور می زند. لئونوره از روی زمین برمی خیزد و دنبال سرش می دود. با صدای بلند می گوید: «مواظب پایت باش. یک عالمه شیشه خرده آنجا ریخته.»

رُزان دست به کمر وسط آشپزخانه ایستاده. لبخندی تصنعی روی لب های بسته اش شکل گرفته و سرش را تکان می دهد. یوسف آرام اتاق را ترک می کند و خود را به هال می رساند. رُزان با دست روی پیشخان را نشان می دهد و می گوید: «همین جا گذاشته بودمش. نیست.» ...
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1396
  • چاپ جاری
    1
  • تاریخ اولین چاپ
    1396
  • شمارگان
    2500
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    206
  • ناشر
  • نویسنده
  • وزن
    220
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    چهارشنبه 11 مرداد 1396
  • شناسه
    56932
  • دسته بندی :
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما