حرف هایی که کهنه نمی شوند: مجموعه مقالات سید مهدی شجاعی
تعداد صفحات : 156
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 5871
10003022
معرفی کتاب
کتاب حرف هایی که کهنه نمی شوند: مجموعه مقالات سید مهدی شجاعی است و در انتشارات نیستان مننتشر شده است. شجاعی در مقدمه ی کتاب اشاره کرده که اغلب مقالات آن منتخبی است از سرمقاله های مجله ی «نیستان» که نویسنده طی عمر سی ماهه ی مجله به رشته ی تحریر درآورده است.ملخ ها در شهر، همه ی حرف همین است، جو کاشته ایم و چشم گندم داریم، فروش دین به قیمت دنیا، غارت با سلاح مقام و موقعیت، اگر به خاطر خدا گرفته ای، چرا به خاطر خدا رها نمی کنی؟!، انتخابات و تکرار تخلفات، چرا برای مردم ارزش قائل نیستی؟، هنر؛ تعهد در قبال خدا، دردهای سینمایی، ...، سینمای کودک و تصویر گر عشق از جمله سرفصل های این کتاب هستند.
اولین سوالی که علی القاعده به ذهن متبادر میشود این است که چرا یک مجله تازه!؟ با وجود این همه روزنامه و هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه و سالنامه و...
و پاسخی که باز علی القاعده گفته میشود این است که ما حرفهایی بلدیم که دیگران بلد نیستند. دردهایی داریم که دیگران ندارند و حداقل این که هر گلی یک بویی دارد و عطر این گل نیز شاید کمتر از گلهای دیگر نباشد و اجمالاً به قول سعدی؛ ما نیز هم بد نیستیم. من ترجیح میدهم که این سوال را بیپاسخ بگذارم یا به عبارتی سکوت کنم تا مجله خود اگر پاسخی برای این سوال دارد بگوید.
حتما فکر میکنید که بلافاصله میخواهم این بیت را هم شاهد مثال بیاورم که: مشک آن است که خود ببوید... نه آن که... ولی نه. نه نیاز محسوسی به ارائه شاهد مثال هست و نه ابیاتی که بر اثر کثرت استعمال،تا این حد، نخ نما شده، خیلی قابل استفاده است.
این نکته را هم ناگفته نگذارم که تقریبا همه کسانی که اهل نظر بودند یا از نزدیک دستی بر آتش داشتند، در این باب رای منفی دادند. هر کدام به یک دلیل یا به یک دسته از دلایل. و البته همه از سر تدبیر و درایت و دلسوزی.
عدهای گفتند: در شرایطی که صدها روزنامه و مجله از سر و کول کیوسک ها بالا می رود، انتشار یک مجله تازه چه محلی از اعراب می تواند داشته باشد؟! عدهای گفتند: برای یک نویسنده، مسئولیت مستقیم روزنامه نگاری، جز اخلال و اتلاف و انحراف، ثمره ای نمی تواند داشته باشد. این را تجربه پیشینیان نیز اثبات کرده است.
عدهای گفتند: در این وانفسای آخرالزمان، مجلهای که بخواهد هم وزین و مستقل باشد و هم از عوام زدگی و گرایشات عوام پسندانه دور بماند و ضمنا هیچ گونه وابستگی مادی و معنوی به هیچ حزب و دسته و گروهی نداشته باشد، نمی تواند در این گود بچرخد و سرپا بماند. پس چرا عاقل کند کاری که... ( اشتباه این دوستان فرض غلط « عاقل » تشخیص داده شد. )
عدهای که نزدیکتر بودند و به قصهها و غصهها آشناتر، گفتند: بعد از کسالتهای ممتد و خستگیهای مستمر، اکنون که افق نیمه روشنی پیش روی سلامتی است، دست زدن به انتشار مجله و پا گذاشتن در مسیر ژورنالیزم، مغایر سلامت و آرامشی است که کار عمیق و بنیادین میطلبد.
اینها همه درست است، اما درستهای دیگری هم در کار است. دشمن، هجوم سختی را به فرهنگ و هنر این مرز و بوم سامان داده است. هجومی عمیق، درازمدت، بنیادین و همه جانبه.
اگر قلاع و دژها و حصارهای این سو، محکم و نفوذناپذیر می بود، هیچ نگرانی و وحشت و اضطرابی رخ نمی نمود. اما درد و دریغ و دغدغه اینجاست که از سویی موریانه به جان ستونها افتاده است و از سوی دیگر قلعه بانان و مرزداران رسالت خود را بازی پنداشته اند و حتی به کارهایی دیگر همت گماشتهاند.
و پاسخی که باز علی القاعده گفته میشود این است که ما حرفهایی بلدیم که دیگران بلد نیستند. دردهایی داریم که دیگران ندارند و حداقل این که هر گلی یک بویی دارد و عطر این گل نیز شاید کمتر از گلهای دیگر نباشد و اجمالاً به قول سعدی؛ ما نیز هم بد نیستیم. من ترجیح میدهم که این سوال را بیپاسخ بگذارم یا به عبارتی سکوت کنم تا مجله خود اگر پاسخی برای این سوال دارد بگوید.
حتما فکر میکنید که بلافاصله میخواهم این بیت را هم شاهد مثال بیاورم که: مشک آن است که خود ببوید... نه آن که... ولی نه. نه نیاز محسوسی به ارائه شاهد مثال هست و نه ابیاتی که بر اثر کثرت استعمال،تا این حد، نخ نما شده، خیلی قابل استفاده است.
این نکته را هم ناگفته نگذارم که تقریبا همه کسانی که اهل نظر بودند یا از نزدیک دستی بر آتش داشتند، در این باب رای منفی دادند. هر کدام به یک دلیل یا به یک دسته از دلایل. و البته همه از سر تدبیر و درایت و دلسوزی.
عدهای گفتند: در شرایطی که صدها روزنامه و مجله از سر و کول کیوسک ها بالا می رود، انتشار یک مجله تازه چه محلی از اعراب می تواند داشته باشد؟! عدهای گفتند: برای یک نویسنده، مسئولیت مستقیم روزنامه نگاری، جز اخلال و اتلاف و انحراف، ثمره ای نمی تواند داشته باشد. این را تجربه پیشینیان نیز اثبات کرده است.
عدهای گفتند: در این وانفسای آخرالزمان، مجلهای که بخواهد هم وزین و مستقل باشد و هم از عوام زدگی و گرایشات عوام پسندانه دور بماند و ضمنا هیچ گونه وابستگی مادی و معنوی به هیچ حزب و دسته و گروهی نداشته باشد، نمی تواند در این گود بچرخد و سرپا بماند. پس چرا عاقل کند کاری که... ( اشتباه این دوستان فرض غلط « عاقل » تشخیص داده شد. )
عدهای که نزدیکتر بودند و به قصهها و غصهها آشناتر، گفتند: بعد از کسالتهای ممتد و خستگیهای مستمر، اکنون که افق نیمه روشنی پیش روی سلامتی است، دست زدن به انتشار مجله و پا گذاشتن در مسیر ژورنالیزم، مغایر سلامت و آرامشی است که کار عمیق و بنیادین میطلبد.
اینها همه درست است، اما درستهای دیگری هم در کار است. دشمن، هجوم سختی را به فرهنگ و هنر این مرز و بوم سامان داده است. هجومی عمیق، درازمدت، بنیادین و همه جانبه.
اگر قلاع و دژها و حصارهای این سو، محکم و نفوذناپذیر می بود، هیچ نگرانی و وحشت و اضطرابی رخ نمی نمود. اما درد و دریغ و دغدغه اینجاست که از سویی موریانه به جان ستونها افتاده است و از سوی دیگر قلعه بانان و مرزداران رسالت خود را بازی پنداشته اند و حتی به کارهایی دیگر همت گماشتهاند.
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان5000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعجیبی
-
تعداد صفحات156
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن150
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 8 اسفند 1388
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتپنجشنبه 30 شهریور 1402
-
شناسه5871
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط