سربدار: زندگینامه داستانی شهید محمد فرومندی
5 (1)
سال نشر : 1395
تعداد صفحات : 258
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 63389
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
«سربدار» زندگینامه داستانی شهید محمّد فرومندی است.فرومندی جوان روستایی اهل اسفراین بود که در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد و در علمیات متعددی شرکت داشت.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
ده ها اسیر ایرانی، دست و پا بسته، بعضی ها مجروح و غرقابهٔ خون روی زمین افتاده و از درد پیچ و تاب می خورند. سربازان عراقی مست و لایعقل گرد آن ها می چرخند. هر از گاهی با لگد و قنداق سلاح شان، بر سر و سینه و پهلوی اسرای ایرانی می کوبند.
ژنرال عبدالله ماجد قبطانی قد بلند و تنومند، با عینک دودی به چشم، لباس کماندویی بر تن و کلاه برهٔ سرخ بر سر، پوزخند زنان شاهد آزار و اذیت اسراست. او آستین های پیراهن اش را تا بالای آرنج تا کرده است. سبیل پرپشتی دارد و ردّ یک زخم کهنه بر پیشانی اش دیده می شود.
ژنرال بر صورت یک اسیر نوجوان آب دهان می اندازد. کف پوتین اش را بر صورت یک اسیر پیر فشار می دهد.
ژنرال رو به سربازان مست عراقی با لحنی خالی از عطوفت انسانی.
ژنرال: می خواهم صدای ترکیدن سرهای شان را بشنوم!
سربازان عراقی هلهله می کنند. می رقصند و در همان حال اسرا را روی زمین می خوابانند.
یک تانک با سر و صدا در حالی که دود از اگزوزش بیرون می زند به اسرا نزدیک می شود.
سربازان عراقی، بی رحمانه و با خنده های حیوانی هلهله می کنند. ژنرال مشروب می نوشد و از ته دل می خندد.
یک افسر از دریچهٔ برجک تانک تا کمر بیرون می آید. خنده کنان به ژنرال نگاه می کند. منتظر اشارهٔ ژنرال است. ژنرال انگشت شصت دست راستش را به طرف زمین می گیرد. افسر سلام نظامی می دهد. دهان باز می کند تا دستور حرکت بدهد که ناگهان تکان سختی می خورد. از پشت افسر می بینیم که بر پس کلّه او یک سوراخ باز شده و کم کم خون از آن می جوشد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1395
-
چاپ جاری2
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات258
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن365
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 21 اسفند 1396
-
شناسه63389
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط