من هنوز بیدارم: مجموعه داستان
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 117
در بخشی از داستان «بعضی قصه ها این جوری تمام می شوند» از این مجموعه می خوانیم:
«امروز می شود چهار سال و هشت ماه و شانزده روز؛ از روزی کـه مامـان پرده را از روی همین پنجره کنار زد تا نور صـبح بیفتـد روی صـورتم و افسردگی ام درمان شود! گفته بود "آفتاب دوای افسردگیه". از آن روز، تا همین چهل وپـنج روز پـیش، هـر صبح که آفتاب می افتاد این جا روی تخت، این جمله ی فراموش نشدنی اش توی سرم زنگ می زد. آفتاب دوای افسردگیه. و من چشم ها را می بسـتم. آفتاب صورتم را گرم می کرد. دوای افسردگیِ مامان برای من کاری نکرد، تا روزی که برای اولین بار بعد از آن شب سیاه، با شنیدن یک جملـه از کسـی کـه همیشه کنارم بود و نبود، دلم تکان خورد...»
«امروز می شود چهار سال و هشت ماه و شانزده روز؛ از روزی کـه مامـان پرده را از روی همین پنجره کنار زد تا نور صـبح بیفتـد روی صـورتم و افسردگی ام درمان شود! گفته بود "آفتاب دوای افسردگیه". از آن روز، تا همین چهل وپـنج روز پـیش، هـر صبح که آفتاب می افتاد این جا روی تخت، این جمله ی فراموش نشدنی اش توی سرم زنگ می زد. آفتاب دوای افسردگیه. و من چشم ها را می بسـتم. آفتاب صورتم را گرم می کرد. دوای افسردگیِ مامان برای من کاری نکرد، تا روزی که برای اولین بار بعد از آن شب سیاه، با شنیدن یک جملـه از کسـی کـه همیشه کنارم بود و نبود، دلم تکان خورد...»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1396
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
شمارگان550
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات117
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن140
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 9 فروردین 1397
-
شناسه64059
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط