loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

از افغانستان تا لندنستان

خاطرات جاسوس دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه در شبکه تکفیری اروپا در دهه 90 میلادی

ناشر شهید کاظمی

نویسنده عمر الناصری (ابوامام المغربی)

مترجم وحید خضاب

سال نشر : 1398

تعداد صفحات : 568

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 65148 10003022
170,000 153,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

از افغانستان تا لندنستان، خاطرات عمر الناصری (ابوامام المغربی) است، یک جوان اهل مغرب که از کودکی در بلژیک بزرگ شده و بعد از یک زندگی پرفراز و نشیب، به شبکه های تکفیری داخل اروپا متصل می شود، اما در همان زمان بنا به دلایلی دیگر، به عضویت «دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه» (DGSE) نیز در می آید.

کتاب از افغانستان تا لندنستان، خاطرات جاسوس دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه در شبکه تکفیری اروپا در دهه 90 میلادی نوشته عمر الناصری (ابوامام المغربی) است و در انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

کتاب، شرح جذابی است از زندگی پرماجرای عمر الناصری، کسی که هم می خواست «مجاهد» باشد، هم می خواست با «تروریست ها» بجنگد؛ کسی که هم از دستگاه های اطلاعاتی غربی می ترسید، و هم برای نجات جان خود به آنها پناه برده بود. شرح این ارتباطات، ماجراجویی ها و خطرات سهمگینی که او از سرگذرانده را می توانید در این کتاب بخوانید.

خبر حملات 11سپتامبر را از رادیو شنیدم. توی ماشینم بودم، داشتم می‌رفتم همسرم را از محل کارش سوار کنم. خبرنگاران فکر می‌کردند هواپیما به صورت تصادفی به برج اول خورده است. همسرم سوار ماشین شد. او هم خیال می‌کرد برخورد، فقط یک حادثۀ اتفاقی بوده است. اما من می‌دانستم که این یک حادثۀ اتفاقی نبوده. حتی پیش از برخورد هواپیمای دوم می‌دانستم قضیه از چه قرار است، و می‌دانستم کار کیست. به خانه که رسیدیم، تلویزیون را روشن کردم و زدم کانال سی ان ان. حالا، هر دو برج داشتند می‌سوختند. و مردم در خیابان‌ها از ترس فریاد می‌کشیدند.

تنها کاری که از دستم برمی‌آمد را کردم: گوشی تلفن را برداشتم و به رابطم در دستگاه اطلاعاتی آلمان زنگ زدم. یک سال و نیم می‌شد که با او حرف نزده بودم. حالم از او به هم می‌خورد. اما حالا هزاران نفر از مردم داشتند می‌مردند و من هیچ گزینۀ دیگری نداشتم. با اولین زنگ فورا جواب داد. وقتی برایش گفتم قضیه کار کیست، ظاهرا تعجب کرد. گفتم: «تماس گرفتم که پیشنهاد کمک بدم.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما