راز نگین سرخ: زندگینامه داستانی سردار شهید محمود شهبازی
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 352
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 66014
10003022
معرفی کتاب
کتاب «راز نگین سرخ» زندگی نامه داستانی سردار شهید مهندس محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر 27محمد رسول الله (ص) است که توسط حمید حسام نوشته شده است. کتاب حاوی خاطرات شهید از زبان خانواده و همرزمانش است. تمام شخصیت های این داستان ساخته ذهن نویسنده است. حوادث این داستان گوشه ای از فراز و نشیب های دفاع مقدس از آغازین روز جنگ تا هنگام آزادی خرمشهر است.زندگی نامه داستانی «راز نگین سرخ» در شصت وچهار فصل با موضوع داستان های جنگ ایران و عراق به چاپ رسیده است.
کاش یه بارم که شده ، لب باز کنی و به من بگی چکاره ای ؟ معلم قرآنی ، درس مهندسی می خوانی یا یه بسیجی هستی ؟
مادر در خیالش با محمود حرف می زد . می پرسید : اما جواب نمی شنید. هربار که او را می دید ، چشمانش نور می گرفت ، لبش به خنده وا می شد : اما گوشه دلش همچنان نگران او بود . فکر بدرقه عذابش می داد .دستپاچه می شد و می زد به حیاط یا زیر سردر حیاط می ایستاد : با قرآن و اسپند .اما این دفعه دل و دماغ دفعات قبل را نداشت.نشست کنار حوض.این پا و آن پا کرد و منتظر محمود ماند .باز طاقت نیاورد .
چشمش به آب پاش پلاستیکی افتاد.بلند شد و دست های لرزانش را دور دسته پلاستیکی آن حلقه کرد و گلدان های قد و نیم قد حیاط را یکی یکی آب داد ، اما باز غرق در خیال محمودش بود .ذهن نا آرام او زندگی نوجوانی و جوانی فرزندش را در بستر زمان مرور می کرد...تا شر شر آبی که از دهانه گلدان سرریز شده بود و روی پله ها می ریخت ، او را به خود آورد.
مادر در خیالش با محمود حرف می زد . می پرسید : اما جواب نمی شنید. هربار که او را می دید ، چشمانش نور می گرفت ، لبش به خنده وا می شد : اما گوشه دلش همچنان نگران او بود . فکر بدرقه عذابش می داد .دستپاچه می شد و می زد به حیاط یا زیر سردر حیاط می ایستاد : با قرآن و اسپند .اما این دفعه دل و دماغ دفعات قبل را نداشت.نشست کنار حوض.این پا و آن پا کرد و منتظر محمود ماند .باز طاقت نیاورد .
چشمش به آب پاش پلاستیکی افتاد.بلند شد و دست های لرزانش را دور دسته پلاستیکی آن حلقه کرد و گلدان های قد و نیم قد حیاط را یکی یکی آب داد ، اما باز غرق در خیال محمودش بود .ذهن نا آرام او زندگی نوجوانی و جوانی فرزندش را در بستر زمان مرور می کرد...تا شر شر آبی که از دهانه گلدان سرریز شده بود و روی پله ها می ریخت ، او را به خود آورد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1397
-
شمارگان1110
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات352
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن364
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 9 خرداد 1397
-
شناسه66014
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط