loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت (قدس سره) 4: ذکرها فرشته اند

مجموعه داستان

5 (1)
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 66275 10003022
15,000 13,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

آشنایان و نزدیکان حضرت آیت الله بهجت (ره)، کرامت ایشان را نه در شفای مریض و اطلاع از غیب و طی الارض و موت اختیاری، که با وجود همه اینها، در سخنان حکیمانه و رفتار روزمره ایشان می دانستند. او به راستی مصداق کاملی بود از «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ با رفتار خود، دعوت کننده [به سوی دین] باشید».

از آنجا که قالب و سبک داستان کوتاه، ساده، روان و کوتاه است، یکی از مناسب ترین قالب ها برای انتقال شیوه های رفتاری و معارفی است که در رفتار ساده و صادقانه این عارف روشن ضمیر نمود یافته بود. مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره برای دست یابی به محصولاتی در این قالب، به بررسی موضوعات گوناگونی که پیش از این از مصاحبه ها به دست آمده بود، پرداخت. موضوعات مناسب انتخاب شد و محتوای آن ها پس از آماده سازی توسط پژوهشگران مرکز، به دست تعدادی از نویسندگان متعهد کشور سپرده شد تا بازنویسی شود و در قالبی ساده، روان و داستان گونه درآید. در بازنویسی این خاطرات سعی شد آن احساس و فضایی که گوینده در آن قرار داشت، بدون تغییر منتقل شود. پس از بازنویسی، تمام این نوشته ها، توسط بیت معظم آیت الله بهجت قدس سره مورد بازخوانی، اصلاح و تأیید قرار گرفت.

در این مجموعه، که متشکل از 57 داستان کوتاه است، سعی شده است که داستانها به صورت مینی مال آماده شود تا جذابیت خاص خود را حفظ کند. هم چنین نکته مهم در این کتاب این است که سبک زندگی عملی و نه سبک زندگی تئوری از زندگی این عالم ربانی، عرضه میشود. ایشان کسی است که زندگی شان سرشار از نکات اخلاقی است و میتوانند به عنوان یک الگو برای جوانان مطرح باشند. از این جهت، این کتاب دقیقا همان چیزی است که ما بدان نیاز داریم.

توی حرم حضرت معصومه (س)، مشغول نماز و دعا می شدند. بلند هم که می شدند تا به خانه برگردند، باز هم زیر لب مشغول دعا بودند. به سلامتی یا سر تکان دادنی، به کسانی که اطرافش جمع می شدند توجه می کردند و آرام از میان آنها، مسیرشان را باز می کردند و راه می رفتند.
دعای صباح و زیارت عاشورا را می شنیدم که زیر لب می خواند. کسی هم اگر سوالی داشت، پاسخش را می دادند و از همان جایی که دعا را قطع کرده بودند، ادامه اش را می خواندند.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما