آخرین امید
رمان
سال نشر : 1395
تعداد صفحات : 320
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 66444
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
ساعت دیواری پنج بامداد را نمایش میداد. وضو گرفتم. چادر نمازی را که مادربزرگ رضا به من هدیه داده بود به سر کردم.
سجاده ام را داخل بالکن پهن کردم. نسیم خنک صبحگاهی فصل بهار انسان را نوازش می کرد و بوی مست کننده آن چادر حال و هوای عجیبی به انسان می داد. دو رکعت نماز صبح را خواندم سر به سجده گذاشتم و برای بازگشت ستاره دعا کردم. بغض به گلویم چنگ زد و اشک به چشم هایم هجوم آورد.
به اشک هایم اجازه دادم تا خودشان را نشان بدهند. خسته بودم از این همه انتظار که مرا مجبور به تحمل خیلی چیزها می کرد. می ترسیدم آخرش هم بی فایده باشد و من هرگز ستاره را ملاقات نکنم ... .
سجاده ام را داخل بالکن پهن کردم. نسیم خنک صبحگاهی فصل بهار انسان را نوازش می کرد و بوی مست کننده آن چادر حال و هوای عجیبی به انسان می داد. دو رکعت نماز صبح را خواندم سر به سجده گذاشتم و برای بازگشت ستاره دعا کردم. بغض به گلویم چنگ زد و اشک به چشم هایم هجوم آورد.
به اشک هایم اجازه دادم تا خودشان را نشان بدهند. خسته بودم از این همه انتظار که مرا مجبور به تحمل خیلی چیزها می کرد. می ترسیدم آخرش هم بی فایده باشد و من هرگز ستاره را ملاقات نکنم ... .
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1395
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1395
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات320
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن393
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 28 خرداد 1397
-
شناسه66444
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط