loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

رساله فی الحدوث (حدوث العالم)

موجودی تمام شده ؛ درصورت شارژ مجدد به من اطلاع بده notify_me

معرفی کتاب

مؤلف در کتاب حاضر، مقدمه را با تسبیح خداوند آغاز می کند و در ضمن آن، با عباراتی شیوا و با به کارگیری صنعت ادبی «براعت استهلال» از حدوث و قدم و دیگر معانی مربوط به آنها نام می برد و پس از نثار درود بر پیامبر اسلام (ص) و خاندانش (ع)، به بیان کلیاتی درباره مسئله حدوث عالم می پردازد. وی ابتدا با دشوار خواندن این مسئله، به حیرت افزایی و فطانت زدایی آن اشاره کرده، مردم را در برابر آن، در یکی از دو جایگاه مقلدان سردرگم و مجادلان سرمست می بیند؛ سپس به طور خلاصه نظر چهار گروه - دو گروه از متکلمان و دو گروه از فیلسوفان - را در باب حدوث جهان نقل می کند و هریک را به نقد می کشد.

در انتهای مقدمه، ملاصدرا اظهار می دارد که چون مسئله حدوث در نظرش کاملاً واضح و روشن است، خود را مجاز نمی داند که از بیان آن چشم بپوشد و بنابراین، طرح این رساله را بر پایه چند اصل عقلانی تدارک می بیند، تا از آن اصول، حدوث عالم را با تصویر جدیدش استنتاج کند و در تأیید دیدگاه خویش، بخش پایانی رساله را نیز به گفته هایی از فیلسوفان نخستین، همراه با شرح و بسط آنها، اختصاص می دهد.

در فصل اول کتاب، ملاصدرا ابتدا به شرح معنای امکان ماهوی که صفتی عدمی است می پردازد و آن را به دو قسم «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» تقسیم می کند و سپس با بیان اینکه امکان استعدادی فقط وصف کائنات قرار می گیرد و مبدعات فقط به امکان ذاتی متصف می شوند، توضیح می دهد که معنای «امکان» در هر دو مورد یکسان - یعنی همان «امکان ماهوی» - است و تفاوت آن دو به امری خارج از معنای «امکان» باز می گردد.

در فصل دوم، با برشمردن معانی «قوه» و «فعل»، نکاتی روشن و اصولی را پی ریزی می کند تا در موضع مناسب آنها را به کار گیرد.

در فصل سوم که فصلی کوتاه است، با وام گرفتن اصطلاحات «قوه» و «فعل» از فصل قبل، به تعریف حرکت و سکون می پردازد.

فصل چهارم و پنجم، در رساله حاضر دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای هستند؛ چه، در آنها صدرالمتألهین به تبیین اصل حرکت جوهری و تأکید بر آن می پردازد، تا بر پایه آن تصویر تازه ای از حدوث عالم ارائه دهد.

فصل ششم و هفتم، حاوی مطالبی فرعی است؛ مانند اینکه در میان حرکات غیر جوهری، حرکت دوری افلاک در قدمت و دوام و تمامیت و شرف بر سایر حرکات، برتری دارد.

در فصل هشتم، صدرا ابتدا به شیوه فلسفه رایج، به اثبات زمان و بیان نحوه وجود آن می پردازد و در بین آن به مناسبت، نظریات خویش را ابراز می دارد.

در فصل نهم ملاصدرا با تأکید بر اینکه جز باری تعالی، هیچ چیز دیگری بر ذات زمان تقدم ندارد، توضیح می دهد که این تقدم، تقدم زمانی نیست .

در فصل دهم، نتیجه و حاصل مطالب فصل های پیشین خلاصه و بازگو شده است .

فصل یازدهم به بحث درباره ربط حادث به قدیم اختصاص یافته است. در این فصل، وی با تفصیل بیشتری به بیان اختلاف نظر خود با دیگران در تعیین مصداق واسطه ارتباط بین حادث و قدیم پرداخته، سعی می کند دیدگاه خویش و جوانب آن را شفاف تر نماید.

در فصل دوازدهم - که آخرین فصل رساله حاضر است - درباره نحوه وجود عقول فعال گفتگو می کند؛ اینکه این عقول وجود مستقلی از وجود خداوند نداشته، در ذات الهی ناپیدایند و بنابراین، برای آنها سرمدیتی جدای از سرمدیت ذات حقّ قابل تصور نیست، تا در نتیجه آن تعدد قدما لازم بیاید.

در تکمله کوتاه رساله به یک مطلب فرعی درباره غایت حرکت افلاک پرداخته، پس از بیان و نقد نظریه قدما، دیدگاه خود را به عنوان یافته ای نو و بر اساس فرضیه حرکت جوهری عرضه می دارد: افلاک نیز همانند موجودات عالم عناصر در مسیر پویایی ذاتی خود و برای رسیدن به صورت مفارق محض، هر لحظه به زیور جوهری جدید و کمالی تازه آراسته می شوند که در لحظات قبل و بعد پیراسته از آنند.

وی ابتدا در خاتمه رساله، پس از بیان اینکه منشأ نشر و رواج حکمت، پیامبران الهی بودند، نه رومیان و یونانیان، از هشت فیلسوف که آنها را استوانه های حکمت باستان می خواند، نام می برد و بر این باور است که اینان همگی نور حکمت را از چراغدان نبوت برگرفته اند. سپس در تتمه رساله سخنان فیلسوفان دیگری - غیر از آن حکمای هشت گانه اصلی - را باز می گوید.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما