محله های زندگی
سال نشر : 1390
تعداد صفحات : 70
معرفی کتاب
در این کتاب خاطرات لامعه لشکرلو، مادر یکی از شهیدان عملیات کربلای 5 به نام علی (مهران) بلورچی گردآمده است. لامعه لشکرلو در سن 18 سالگی با انتخاب مذهب شیعه از فرقه بهاییت کناره گیری کرد و به تربیت فرزند خود اهمیت بسیاری داد. تا جایی که پسرش، مهران (علی) بلورچی در عملیات کربلای 5 و منطقه شلمچه به شهادت رسید. این کتاب داستان، با روایتی خطی و ساده نوشته شده و حاصل 10 ساعت گفت وگوی مریم برادران با لامعه لشکرلو است.لامعه لشگرلو؛ زنی است که بدون هیچ ترسی همواره زیسته و تن به جریان سرنوشت سپرده است. اما هرگز نگذاشته سرنوشت او را با خوش ببرد. هر چه زندگی جلوی پایش می گذارد به دقت برانداز می کند و راهی برای مقابله یا همراهی، انتخاب می کند. گاه از حس درونی کمک می گیرد، گاه به اجبار تن می دهد و گاهی جلوی احساسش می ایستد تا عقلش کنار نکشد.
چیزی که نویسنده را ترغیب به انتخاب او برای معرفی به دیگران کرد، همین تفاوت های ساده است. کتاب محله های زندگی برشی است از زندگی زنی که در ظاهر کم می گرید و غم را با تمام وجود در خود هضم می کند. نویسنده در این متن سعی کرده است روایت را از زبان لامعه، همانگونه بیاورد که او زیسته است؛ ساده، گذرا و بدون مکث.
در پشت جلد کتاب «محله های زندگی» و برای معرفی آن آمده است: «این متن داستان زندگی مادری است که در ظاهر کم می گرید و غم را با تمام وجود در خود هضم می کند. نویسنده در این متن کوشیده است تا روایت را از زبان خانم لشکرلو همان گونه بیاورد که او زیسته است؛ ساده، گذار و بدون مکث».
در بخشی از کتاب می خوانیم:
«با خیلی چیزها جنگیدم، زندگی کرده ام و همیشه فکر می کنم زندگی از مرگ سخت تر است. سر و کله زدن با آدمها و اتفاق هایی که سر راه زندگی سبز می وند، بعد از مرگ وجود ندارند. سعی می ردم با این فکرها خودم را آرام کنم، ولی طول کشید با این حس که در وجودم ریشه کرده بود، کنار بیایم. وقتی مهران شهید شد هم نتوانستم پسرم را در آغوش بگیرم و هنوز حسرتش به دلم مانده است.»
«با خیلی چیزها جنگیدم، زندگی کرده ام و همیشه فکر می کنم زندگی از مرگ سخت تر است. سر و کله زدن با آدمها و اتفاق هایی که سر راه زندگی سبز می وند، بعد از مرگ وجود ندارند. سعی می ردم با این فکرها خودم را آرام کنم، ولی طول کشید با این حس که در وجودم ریشه کرده بود، کنار بیایم. وقتی مهران شهید شد هم نتوانستم پسرم را در آغوش بگیرم و هنوز حسرتش به دلم مانده است.»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1390
-
چاپ جاری3
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان2200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات70
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن114
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 15 تیر 1389
-
شناسه6821
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط