دژ سرخ 4: ماریل دژ سرخی
رمانی هم تراز ارباب حلقه ها
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 564
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 69866
10003022
معرفی کتاب
کتاب دژ سرخ 4: ماریل دژ سرخی، نوشته برایان جکس است و با ترجمه محمد قصاع و تصویرگری گری چاک در انتشارات محراب قلم منتشر شده است. ماریل دژ سرخی جلد چهارم از مجموعهی دژ سرخ است.دزد دریایی، گابول وحشی، به کشتی حامل جوزف ناقوسساز حمله میکند و ناقوس بزرگ را میگیرد و بیرحمانه جوزف و دخترش را به دریا میاندازد. ماریل به ساحل میرسد، اما حافظهاش را از دست میدهد و تنها وسیلهی دفاعی او تکهای طناب گره زده شده است.
اما وقتی او را به دژ سرخ میبرند، همه چیز را به یاد می آورد. او مطمئن است که پدرش مرده و سوگند میخورد انتقام او را بگیرد. ماریل با سه دوست بی باک و شجاع خود راه میافتد تا گابول را پیدا کند و به این ترتیب نبردی بزرگ آغاز می شود.
اما آیا تعداد کمی جنگجو در برابر سپاه و ناوگان گابول وحشی در جزیرهی مرگ مستقر هستند، شانسی برای پیروزی دارند؟
مجموعه کتاب های دژ سرخ شامل کتاب هایی با نام های زیر است:
1. ماتیاس
2. جنگل گلخزه
3. ماتیمیو
4. ماریل دژ سرخی
5. کوه آتش
راهب بزرگ، برنارد، دستهایش را توی آستینهای گشاد ردایش فرو برد.
او از روی باروی غربی دژ سرخ، پایان شکوهمند یک روز اواسط تابستان را تماشا میکرد. نور اواخر بعد از ظهر بر سنگهای قرمز دیوارهای دژ سرازیر میشد و آنها را به رنگ سرخ تیره در میآورد؛ بر فراز آن دشت وسیع، لایههای ابر خطوط رنگارنگی از بنفش، قرمز، سرخ و صورتی در افق پدید میآورند. برنارد به سوی دوستش، سیمون، گیاهشناس نابینا، چرخید.
-خورشید همچون فرو رفتن لبهی آلو در عسل پایین میرود. یک عصر عالی تابستانی مگرنه، سیمون؟
دو موش مدتی در سکوت ایستادند و بعد سیمون چشمان بدون نورش را به سوی راه بزرگ چرخاند.
-راهب بزرگ چگونه است که تو خیلی چیزها را میبینی اما کمتر چیزها را حس میکنی؟ مگر نمیفهمی امشب طوفانی سهمگین و بزرگ به اینجا میرسد؟
او از روی باروی غربی دژ سرخ، پایان شکوهمند یک روز اواسط تابستان را تماشا میکرد. نور اواخر بعد از ظهر بر سنگهای قرمز دیوارهای دژ سرازیر میشد و آنها را به رنگ سرخ تیره در میآورد؛ بر فراز آن دشت وسیع، لایههای ابر خطوط رنگارنگی از بنفش، قرمز، سرخ و صورتی در افق پدید میآورند. برنارد به سوی دوستش، سیمون، گیاهشناس نابینا، چرخید.
-خورشید همچون فرو رفتن لبهی آلو در عسل پایین میرود. یک عصر عالی تابستانی مگرنه، سیمون؟
دو موش مدتی در سکوت ایستادند و بعد سیمون چشمان بدون نورش را به سوی راه بزرگ چرخاند.
-راهب بزرگ چگونه است که تو خیلی چیزها را میبینی اما کمتر چیزها را حس میکنی؟ مگر نمیفهمی امشب طوفانی سهمگین و بزرگ به اینجا میرسد؟
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1397
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات564
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
ویراستار
-
تصویرگر
-
وزن706
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 1 آبان 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 15 بهمن 1402
-
شناسه69866
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط