loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سفر به فطرت گلسنگ: چکامه ها و قطعه ها

ناشر سوره مهر

شاعر سید علی موسوی گرمارودی

سال نشر : 1389

تعداد صفحات : 224

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 7113 10003022
16,000 15,200 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

دفتر حاضر، شامل مجموعه شعرهای چکامه (قصیده) و قطعه این شاعر پیشکسوت می باشد.

بخشی از شعر با عنوان «گل همیشه بهار سخنوری سعدی ست» را در زیر می خوانید:

خزان چو آید و در بوستان مقر گیرد / صفا ز طرف گلستان، ره سفر گیرد
چو آتش است مگر، اوفتاده در تن باغ / که شعله اش همه در جان خشک و تر گیرد
هزار شعله برافروزد از چراغ، انار / وز آن، لهیب خزان، باز تیزتر گیرد
قبای سبز، برون آورد ز تن، گلشن / که تا ز دست خزان، جامه ای دگر گیرد
کلاه و جامه رنگینه خزانی را / یکی به برکند و آن دگر، به سر گیرد
چو تازیانه به کف، باد بگذرد از باغ / چنار خم شود و دست بر کمر گیرد
*
چو آدمی نگرد روزگار فانی گل / سزد که دل ز بقای زمانه برگیرد
بتاب رخ ز جهان زآنکه رو بدین دنیا / هر آن که بیشتر آورد، نیشتر گیرد
بهوش باش ز دستی اگر گذارد تیغ / به دست دیگر خود، گرزِ گاوسر گیرد
مبین که آب رساند تو را به نخل وجود / ببین که از پی افکندت تبر گیرد
بر این تهی دل پر نیش، امید نوش مبند / که دیده ای ز نی بوریا، شکر گیرد؟
در این زمانه کز اهریمنان پاییزی / به جان باغ جهان شعله های شر گیرد،
گُلی ببوی که چون صد خزان بر آن گذرد / مشام روح از آن عطر بیشتر گیرد
بجوی گل ز گلستان سعدی شیراز / که بوستان دلت بوی مشک تر گیرد
گل همیشه بهار سخنوری، سعدی ست / که ژاله هنرش، خرده بر گهر گیرد
مهینه صیرفی چارسوق شعر و ادب / که از زر سخنش، اعتبار، زر گیرد
از اوست پرتوی ار درکلام هر که جز اوست / چنان که پرتو خود را ز خور، قمر گیرد
در آن زمانه به جز سعدی از فروغ سخن / که دیده ای ز حلب تا به کاشغر گیرد؟
معارف بشری را به لفظ پاک دری / نوشته است کزان بهره ها بشر گیرد
هزار صورت گلگون برآورَد به غزل / چنان که باغ گل از شعر او، صور گیرد
بنای نثر گذارد فشرده بر ایجاز / فزون معانی، از الفاظِ مختصر گیرد
نه مرد گفتن و دُر سفتن و سخن، تنهاست / کزو چکاد عمل هم، شکوه و فر گیرد
به گرم پویه جهان را چو خور بپیماید / هزار تجربه از سیرِ مستمر گیرد
*
من این چکامه به سعدی فراز آوردم / ز من، بضاعتِ مُزجاتِ من اگر گیرد
سرود موسوی این چامه را به گرمارود / کزان مسیح نفس، همّتی مگر گیرد
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما