اندوه بالابان
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 32
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 71435
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
کتاب «اندوه بالابان» در قالب داستان به موضوع قاچاق پرندگان شکاری ارزشمند ایران مانند بالابان به کشورهای حاشیه خلیج فارس می پردازد.مندو پسری نوجوان است که روی لنجی به نام شبوت برای ناخدا سمیر کار میکند. یکی از روزهایی که قرار است به سمت شارجه بروند، مسافری غریبه همراه با جعبهای بزرگ و مرموز همسفر آنها میشود. در طول سفر مندو متوجه میشود در داخل جعبه تعدادی پرنده زندانی هستند. مندو دلش میخواهد پرندهها را نجات بدهد و از همکاری کردن ناخدا و همکاران دیگرش با مرد غریبه متعجب و خشمگین است. اما در آخر متوجه میشود ناخدا ماموران گشت دریایی را خبر کرده است تا مرد قاچاقچی را بگیرند و پرندگان را نجات دهند.
متن کتاب روان است و استفاده از برخی اصطلاحات و کلمات بومی، به خوبی جغرافیای کتاب را بازسازی میکند. تصاویر کتاب با متن متناسب است. کتاب «اندوه بالابان» برای بلندخوانی مناسب است.
از وقتی این غریبه پاشو گذاشته بود روی لنج، ناخدا ساکت و مرموز شده بود. مندو پرسید: «ناخدا راست میگه؟ خویعنی، مار توشه جدی؟» ناخدا داد زد: «لابد هست!صدبار نگفتُمت تو اثاث مردم سرک نکش؟» مندو سرش رو انداخت پایین. برسام زد روی شکم مندو و گفت: «شارجه که رسیدیم انعام تپل میدم بهت.» مندو با اخم دستش رو پس زد. ناخدا زل زد به دریا و گفت: «شبوت آدم های خسیسِ وسط تنگه رو می اندازه تو دریا! شنا بلدی؟»
برسام خنده ای زورکی کرد و بعد چند تا اسکناس گذاشت روی سینی چای و پرسید: «شبوت یعنی چی ناخدا؟ اسم بندریه؟» مندو ذوق زده پول را برداشت. ناخدا با اخم همیشگی اش گفت: «شبوت یعنی شبوت.»
برسام خنده ای زورکی کرد و بعد چند تا اسکناس گذاشت روی سینی چای و پرسید: «شبوت یعنی چی ناخدا؟ اسم بندریه؟» مندو ذوق زده پول را برداشت. ناخدا با اخم همیشگی اش گفت: «شبوت یعنی شبوت.»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1398
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات32
-
ناشر
-
نویسنده
-
تصویرگر
-
وزن80
-
تاریخ ثبت اطلاعاتجمعه 16 آذر 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 25 بهمن 1399
-
شناسه71435
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط